parking space

/ˈpɑrkɪŋ speɪs//ˈpɑːkɪŋ speɪs/

جمله های نمونه

1. I couldn't find a parking space near the shops.
[ترجمه گوگل]نزدیک مغازه ها جای پارک پیدا نکردم
[ترجمه ترگمان]نتونستم یه پارکینگ نزدیک مغازه پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let's hope we can find a parking space.
[ترجمه گوگل]بیایید امیدوار باشیم که بتوانیم یک جای پارک پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا امیدوار باشیم که بتونیم یه جای پارک پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's parking space in front of the hotel.
[ترجمه گوگل]جلوی هتل جای پارک دارد
[ترجمه ترگمان]جای پارک در جلوی هتل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I managed to find a parking space.
[ترجمه گوگل]موفق شدم جای پارک پیدا کنم
[ترجمه ترگمان] تونستم یه جای پارک پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lack of parking space is affecting the town's all-important tourist industry.
[ترجمه گوگل]کمبود فضای پارکینگ بر صنعت توریستی بسیار مهم شهر تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]فقدان فضای پارکینگ بر صنعت گردشگری مهم شهر تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I beat him to the parking space.
[ترجمه گوگل]من او را به پارکینگ زدم
[ترجمه ترگمان]او را به محوطه پارکینگ راندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I knew I'd never find a parking space in the Square.
[ترجمه گوگل]می دانستم که هرگز جای پارکی در میدان پیدا نمی کنم
[ترجمه ترگمان]می دانستم که هرگز جای پارک در میدان را پیدا نخواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It'll probably take ages to find a parking space.
[ترجمه گوگل]پیدا کردن یک جای پارک احتمالاً زمان می برد
[ترجمه ترگمان]احتمالا قرن ها طول می کشد تا فضای پارکینگ را پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They spent half the time looking for a parking space.
[ترجمه گوگل]نیمی از زمان را صرف یافتن جای پارک کردند
[ترجمه ترگمان]نصف زمان رو صرف گشتن یه جای پارک کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She reversed into a parking space.
[ترجمه گوگل]او به عقب رفت و وارد یک پارکینگ شد
[ترجمه ترگمان] اون به یه جای پارک تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She managed to manoeuvre expertly into the parking space.
[ترجمه گوگل]او توانست به طرز ماهرانه ای در فضای پارکینگ مانور دهد
[ترجمه ترگمان]او ماهرانه موفق شد که ماهرانه وارد محوطه پارکینگ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She maneuvred her car into a difficult parking space.
[ترجمه گوگل]او ماشین خود را در یک پارکینگ دشوار مانور داد
[ترجمه ترگمان] ماشینش رو توی یه پارکینگ سخت گیر انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She pulled the car into a tight parking space on a side street.
[ترجمه گوگل]او ماشین را به یک پارکینگ تنگ در یک خیابان فرعی کشید
[ترجمه ترگمان]اتومبیل را به یک پارکینگ تنگ در یک خیابان فرعی پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finding a parking space in the summer months is still a virtual impossibility.
[ترجمه گوگل]یافتن جای پارک در ماه های تابستان هنوز یک امر غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]یافتن یک فضای پارکینگ در ماه های تابستان، یک عدم امکان مجازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He manoeuvred his car out of the parking space.
[ترجمه گوگل]ماشینش را از پارکینگ خارج کرد
[ترجمه ترگمان] ماشینش رو از پارکینگ خارج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] توقفگاه - جایگاه پارکینگ - جایگاه توقف - فضای پارکینگ - محل پارکینگ - محل توقف

انگلیسی به انگلیسی

• place where it is allowed to park one's vehicle

پیشنهاد کاربران

بپرس