• : تعریف: a usu. paved area where motor vehicles can be parked.
جمله های نمونه
1. A block up the street I found a parking lot.
[ترجمه Nima] یک بلوک بالاتر از خیابان من یک پارکینگ پیدا کردم.
|
[ترجمه Sh.Frz] من در یک بلوک بالاتر از خیابان یک پارکینگ پیدا کردم
|
[ترجمه گوگل]یک بلوک بالای خیابان یک پارکینگ پیدا کردم [ترجمه ترگمان]یه بلوک تو خیابون یه پارکینگ پیدا کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In the parking lot of the school, the siren filled the air.
[ترجمه گوگل]در پارکینگ مدرسه صدای آژیر هوا را پر کرده بود [ترجمه ترگمان]در پارکینگ مدرسه، آژیر فضا را پر کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The parking lot was virtually empty save for a few cars clustered to one side.
[ترجمه گوگل]پارکینگ تقریباً خالی بود مگر برای چند ماشین که در یک طرف جمع شده بودند [ترجمه ترگمان]محوطه پارکینگ تقریبا خالی بود جز چند ماشین که به یک طرف جمع شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Please park your car in the parking lot and hike in.
[ترجمه درسا] لطفا ماشین خود را در پارکینگ پارک کنید و در ان پیاده روی کنید
|
[ترجمه گوگل]لطفا ماشین خود را در پارکینگ پارک کنید و پیاده روی کنید [ترجمه ترگمان]لطفا اتومبیل خود را در پارکینگ پارک کنید و در آن پیاده روی کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The path leads to the parking lot.
[ترجمه گوگل]مسیر به پارکینگ منتهی می شود [ترجمه ترگمان]مسیر به پارکینگ منتهی می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The car pulled up on the parking lot outside the station.
[ترجمه گوگل]ماشین در پارکینگ بیرون ایستگاه ایستاد [ترجمه ترگمان]اتومبیل از پارکینگ خارج شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There is an inlet to a parking lot.
[ترجمه گوگل]ورودی به یک پارکینگ وجود دارد [ترجمه ترگمان]یک ورودی به پارکینگ وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Many cars lay jostling each other at the parking lot.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ماشینها در پارکینگ دراز کشیده بودند [ترجمه ترگمان]بسیاری از اتومبیل ها در محوطه پارکینگ به هم تنه می زدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The parking lot was jammed with cars.
[ترجمه گوگل]پارکینگ پر از ماشین بود [ترجمه ترگمان]محوطه پارکینگ پر از ماشین بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Last night in the parking lot of the mall a swami with blond dreadlocks treated us to a levitation.
[ترجمه گوگل]دیشب در پارکینگ مرکز خرید، یک سوآمی با دریدلاکهای بلوند ما را با یک معراج پذیرایی کرد [ترجمه ترگمان]دیشب در پارکینگ فروشگاه یک swami با dreadlocks طلایی با ما به پرواز در پرواز با ما برخورد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. One protest site is in a parking lot a little more than a block away from the United Center.
[ترجمه گوگل]یک محل اعتراض در یک پارکینگ کمی بیشتر از یک بلوک دورتر از مرکز متحد است [ترجمه ترگمان]یک تارنمای اعتراضی در محوطه پارکینگ قرار دارد که کمی بیشتر از یک بلوک آنطرف تر از مرکز ایالات متحده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the parking lot, surrounded by hundreds of green-clothed men milling around Greyhound buses, I felt very lonely.
[ترجمه گوگل]در پارکینگ، احاطه شده توسط صدها مرد سبزپوش که در اطراف اتوبوس های Greyhound می چرخند، احساس تنهایی می کردم [ترجمه ترگمان]در محوطه پارکینگ، صدها مرد با لباس سبز پوش اطراف اتوبوس نشسته بودند و من احساس تنهایی می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The parking lot was almost full, but I snagged a space in the last row.
[ترجمه گوگل]پارکینگ تقریبا پر بود، اما من در ردیف آخر جای خالی گرفتم [ترجمه ترگمان]محوطه پارکینگ تقریبا پر بود، اما من در آخرین ردیف قرار گرفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The office and the parking lot were in a little clearing surrounded by large trees.
[ترجمه گوگل]دفتر و پارکینگ در فضای خالی کوچکی بود که اطراف آن را درختان بزرگ احاطه کرده بود [ترجمه ترگمان]دفتر و محوطه پارکینگ در محوطه کوچکی بود که از درختان بزرگ احاطه شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. These activities are planned and coordinated with parking lot owners.
[ترجمه گوگل]این فعالیت ها با پارکینگ داران برنامه ریزی و هماهنگ شده است [ترجمه ترگمان]این فعالیت ها با صاحبان پارکینگ برنامه ریزی و هماهنگ می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ماندگاه (اسم)
parking, parking lot
توقفگاه بی سقف (اسم)
parking, parking lot
تخصصی
[عمران و معماری] توقفگاه - محوطه پارکینگ - محوطه توقفگاه
انگلیسی به انگلیسی
• parking garage, large area where you are allowed to park your car (usually for money) a parking lot is the same as a car park; used in american english.
پیشنهاد کاربران
خودروجای روباز
پارکینگ، پارکینگ سرباز، پارکینگ غیر مسقف این عبارت به طور کلی "پارکینگ" ترجمه میشود. اما اگر در بافت متن نیاز بود که نوع پارکینگ مورد تاکید قرار گیرد، باید "پارکینگ سرباز" یا "پارکینگ غیر مسقف" ترجمه شود.
محوطه رو باز پارکینگ بزرگ
پارکینگ ( سرباز )
پارکینگ جای پارک محل پارک کردن
برای مثال= The city parking lot was full, so he parked in the street
پارکینگ بی سقف یا سر باز
پارکینگ برای ماشینا
پارکینگ سرباز
An area for parking cars
It's easy to misplace your car in the parking lot. این ساده و {طبیعی}است که شما ماشین تان را در یک پارکینگ گم و گور کنید.