parking

/ˈpɑːrkɪŋ//ˈpɑːkɪŋ/

معنی: پارکینگ، ماندگاه، توقفگاه بی سقف
معانی دیگر: 1- عمل پارک کردن، ماند کردن 2- (محل) پارکینگ، مانشگاه، توقفگاه، توقفگاه بی سقف برای توقف وسائط نقلیه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: space or an area where cars can be left temporarily.

- There is parking behind the restaurant and on the street in front of it.
[ترجمه گوگل] پارکینگ پشت رستوران و در خیابان روبروی آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان] پشت این رستوران، جای پارک است و در خیابان جلوی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. parking is permitted only on sundays
توقف (اتومبیل) فقط در روزهای یکشنبه مجاز است.

2. parking is prohibited
پارک کردن (در اینجا) ممنوع است.

3. parking or even stopping is fobidden at crossroads
سرچهارراه ها پارک کردن و حتی توقف کردن قدغن است.

4. parking space
جای پارک کردن (اتومبیل)

5. parking
1- عمل پارک کردن،ماند کردن 2- (محل) پارکینگ،مانشگاه،ماندگاه،توقفگاه

6. a parking lot
جایگاه پارکینگ،ماندگاه

7. no parking
پارک کردن ممنوع

8. a multi-level parking lot
پارکینگ چند طبقه

9. a place of parking
محل توقف اتومبیل

10. the designation of parking areas for the handicapped
تخصیص محل پارکینگ برای معلولین

11. to put the problem of parking before the mayor
مسئله ی پارکینگ را با شهردار در میان گذاشتن

12. iraj started the car and maneuvered out of the parking lot
ایرج اتومبیل را روشن کرد و با مهارت از پارکینگ خارج شد.

13. Please turn your old parking permits in at the end of the week.
[ترجمه گوگل]لطفاً مجوزهای پارکینگ قدیمی خود را در پایان هفته تحویل دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا کارت پارک قدیمی رو تا آخر هفته تحویل بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The parking facilities are inadequate for a busy shopping centre.
[ترجمه گوگل]امکانات پارکینگ برای یک مرکز خرید شلوغ ناکافی است
[ترجمه ترگمان]تسهیلات پارکینگ برای یک مرکز خرید شلوغ کافی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He occasionally infringe the law by parking near a junction.
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات با پارک کردن در نزدیکی یک تقاطع قانون را نقض می کند
[ترجمه ترگمان]اون گه گاه قانون رو با پارک نزدیک یه تقاطع رد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Let's hope we can find a parking space.
[ترجمه گوگل]بیایید امیدوار باشیم که بتوانیم یک جای پارک پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا امیدوار باشیم که بتونیم یه جای پارک پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Parking spaces are demarcated by white lines.
[ترجمه گوگل]فضاهای پارکینگ با خطوط سفید مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]فضاهای پارکینگ توسط خطوط سفید تعیین شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. John was irritated by drivers parking near his house and causing an obstruction.
[ترجمه گوگل]جان توسط رانندگانی که در نزدیکی خانه‌اش پارک می‌کردند و مانع ایجاد می‌کردند، عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]جان از پارکینگ کنار خانه اش به خشم آمده بود و باعث انسداد انسداد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I got a parking fine for parking on double yellow lines.
[ترجمه گوگل]برای پارک کردن روی خطوط زرد دوبل جریمه پارک کردم
[ترجمه ترگمان]من یه پارکینگ خوب برای پارک کردن دوتا خط زرد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. There's parking space in front of the hotel.
[ترجمه گوگل]جلوی هتل جای پارک دارد
[ترجمه ترگمان]جای پارک در جلوی هتل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارکینگ (اسم)
parking

ماندگاه (اسم)
parking, parking lot

توقفگاه بی سقف (اسم)
parking, parking lot

تخصصی

[عمران و معماری] پارکینگ - توقفگاه

انگلیسی به انگلیسی

• placing a vehicle in a location for an extended period of time; lot for parking cars; (slang) making out, kissing

پیشنهاد کاربران

۱. ( اتومبیل ) جای پارک ۲. ( عمل ) پارک کردن. پارک. توقف
مثال:
she had been fined for parking illegally
او برای پارک کردنِ بر خلاف قانون جریمه شده بود.
پارک
مثال: There is limited parking available near the stadium.
امکان پارک کردن محدود در نزدیکی ورزشگاه وجود دارد.
معنی جای پارک کردن خودرو هم میده
he stole the parking from the church attendees
او پارکینگ را از شرکت کنندگان کلیسا دزدید. ( معنی سرقت نمیده. یعنی حق دیکران را ضایع کرد چون طوری پارک کرده بود که جای پارک ۲ خودرو اشغال شده بود )
ایستکده - parking
ایستگاه - station
parking ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: توقفگاه
تعریف: محلی عمومی که خودروها در آنجا برای مدت موقت نگهداری شوند
parking
parking : park - ing
park = ایست ، واایست ، ویست ، پِی ایست
ing - = پسوند نشانه بیشی یک کار و هم ریشه با - اَنگ پارسی مانند :
قَشَنگ : قَش - اَنگ = پُر از قَش/ خَش/ خوش
مَلَنگ : مَل - اَنگ = بیش از اندازه مَل/ مُل / باده/ مِی
...
[مشاهده متن کامل]

پَلَنگ : پَل - اَنگ = پُر از پَل= خال ، لَکه
تُفنگ : تُف - انگ = تُف/ تَف/ تَفت/ تافت= آتش زیاد
و دیگر : کُلَنگ ، جَفَنگ، زرنگ، شرنگ، نهنگ، . . .
پیش نهاد : ایستنگ ، واستنگ
گُذاشتگاه، گُدارشگاه

پارکینگ بدون سقف
جای پارک
کنارگاه، ایستگاه
پهلوگاه
پهلوگیری

بپرس