parietal

/pəˈraɪətəl//pəˈraɪətəl/

معنی: دیواری، جداری
معانی دیگر: (کالبد شناسی) آهیانه، آهیانه ای، وابسته به استخوان آهیانه، دیواره ای، (گیاه شناسی - متصل به دیواره ی تخمدان) پرادیواری، استخوان اهیانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or forming the top and side portions of the skull.

(2) تعریف: of, concerning, or forming the wall of an organic structure such as a body cavity.
اسم ( noun )
• : تعریف: any of various parts in a parietal area, esp. the top and sides of the skull.

جمله های نمونه

1. Interestingly, this is the period in which parietal cells disappear from the same anatomical site in most subjects.
[ترجمه گوگل]جالب اینجاست که این دوره زمانی است که سلول های جداری از همان محل تشریحی در اکثر افراد ناپدید می شوند
[ترجمه ترگمان]به طور شگفت انگیز، این دوره ای است که در آن سلول های آهیانه ای از یک محل تشریحی در اغلب سوژه ها ناپدید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As parietal cells release acid into the lumen of the stomach, they release bicarbonate into the systemic circulation.
[ترجمه گوگل]همانطور که سلول های جداری اسید را در مجرای معده آزاد می کنند، بی کربنات را به گردش خون سیستمیک آزاد می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی که سلول های آهیانه ای اسید را به لومن در معده آزاد می کنند، جوش شیرین را در گردش سیستمیک آزاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Souquet etal also emphasised the difficulty in interpreting parietal thickening in patients evaluated after radiation therapy.
[ترجمه گوگل]Souquet etal همچنین بر دشواری در تفسیر ضخیم شدن جداری در بیمارانی که پس از پرتودرمانی ارزیابی شدند، تأکید کرد
[ترجمه ترگمان]Souquet etal همچنین بر دشواری در تفسیر thickening آهیانه ای در بیماران پس از درمان پرتو درمانی تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The separation between cytoplasmic content and parietal structures may represent the metabolic end point in which structural components must also be utilised.
[ترجمه گوگل]جدایی بین محتوای سیتوپلاسمی و ساختارهای جداری ممکن است نشان دهنده نقطه پایانی متابولیک باشد که در آن اجزای ساختاری نیز باید مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]جداسازی بین محتوای سیتوپلاسمی و ساختارهای آهیانه ای ممکن است نقطه پایانی متابولیک را نشان دهد که در آن اجزای ساختاری نیز باید مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Parietal cell and intrinsic factor blocking antibodies were not detected in any subject with atrophy.
[ترجمه گوگل]آنتی بادی های مسدودکننده سلول جداری و فاکتور داخلی در هیچ یک از افراد مبتلا به آتروفی مشاهده نشد
[ترجمه ترگمان]سلول استخوان آهیانه و عامل ذاتی مهار نشدنی، در هر موضوعی با لاغر شدن، تشخیص داده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The parietal lobes are probably what keep our visual experiences from looking like an amateur videotape, jerking from here to there.
[ترجمه گوگل]لوب‌های جداری احتمالاً چیزی هستند که تجارب بصری ما را از شبیه به یک نوار ویدئویی آماتور، از اینجا به آنجا دور می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بخش آهیانه ای احتمالا چیزی هستند که تجربه بصری ما را از نگاه کردن به یک نوار ویدئویی آماتور ادامه می دهند، و از اینجا به آنجا دست و پا می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those from the parietal lobe are associated with motor and sensory symptoms and disorders of the body image.
[ترجمه گوگل]آنهایی که از لوب جداری هستند با علائم حرکتی و حسی و اختلالات تصویر بدن همراه هستند
[ترجمه ترگمان]افراد بخش آهیانه ای با علایم و نشانه های حسی و اختلالات تصویر بدن در ارتباط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Among three consecutive cuboidal cells of the parietal pericardium seems to exist a pore.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد در بین سه سلول مکعبی متوالی پریکارد جداری منفذی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در میان سه سلول متوالی the، قلب parietal یک حفره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods The morphosis of the mesothelium of the parietal pleura in rat were investigated by intrapleura injection with tracers and observed by scanning electron microscope.
[ترجمه گوگل]MethodsThe شکل گیری از مزوتلیوم از پلور جداری در موش صحرایی با تزریق داخل پلور با ردیاب مورد بررسی قرار گرفت و با میکروسکوپ الکترونی روبشی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها The of استخوان آهیانه در موش توسط تزریق intrapleura با tracers مورد بررسی قرار گرفته و توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With the parietal bone, it might be crazy. . . -Stewart! -Leg cramp! I just need to, you know, shake it off with some dance steps?
[ترجمه گوگل]با استخوان جداری، ممکن است دیوانه باشد -استوارت! -گرفتگی پا! فقط باید، میدونی، با چند قدم رقصش رو از بین ببرم؟
[ترجمه ترگمان] با استخوان آهیانه، ممکنه دیوونه باشه پام درد میکنه من فقط می خوام، می دونی، با چند قدم رقص اون رو تکون بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The parietal cells concentrate hydrogenions more than one million times.
[ترجمه گوگل]سلول های جداری بیش از یک میلیون بار هیدروژن ها را متمرکز می کنند
[ترجمه ترگمان]سلول های آهیانه ای با بیش از یک میلیون بار تمرکز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Regular have a headache, the parietal bone that always is head left nearly most is aching.
[ترجمه گوگل]معمولی سردرد دارند، استخوان جداری که همیشه سرش باقی مانده تقریبا بیشتر درد می کند
[ترجمه ترگمان]درد و سردرد منظم است، استخوان آهیانه که همیشه سر خود را به سمت چپ رها می کند، دردناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Defects of body in ge may be more likely with a stroke centered in the lower portions of the parietal lobe.
[ترجمه گوگل]نقایص بدن در جنین ممکن است با سکته مغزی که در قسمت‌های پایینی لوب جداری متمرکز است، بیشتر باشد
[ترجمه ترگمان]نقص های پیکر در جنسیت ممکن است بیشتر با یک ضربه در قسمت پایین بخش آهیانه ای قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the motor strip is part of the frontal lobe, forming its rear border with the parietal lobe.
[ترجمه گوگل]و نوار موتور بخشی از لوب جلویی است و مرز عقبی آن را با لوب جداری تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]و نوار موتور بخشی از بخش جلویی مغز است و مرز پشت خود را با بخش آهیانه ای ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیواری (صفت)
mural, walled, parietal

جداری (صفت)
zonal, zonary, parietal

تخصصی

[زمین شناسی] دیواری،جداری الف) مربوط به دیواره های بخشی یا حفره ای از یک شکم پا ب) بخشی از یک گیاه که در پیرامون بدنه اصلی آن واقع است.

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to walls, pertaining to partitions (anatomy)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] 1. جداری: مربوط به دیواره ی داخلی یک حفره بدن 2. آهیانه ای: مربوط به استخوان آهیانه
parietal ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: جداری
تعریف: ویژگی تَمَکنی که در آن جفت ها بر روی دیوارۀ داخلی یا قسمت های تورفتۀ یک تخمدان مرکب تک حجره ای قرار دارند
روانشناسی:آهیانه مثلا در لب اهیانه ای
در آناتومی جانوری: سطح جداری بند سوم انگشت 3 و4 در نشخوار کنندگان و انگشت 3 در اسب می باشد
سلول های حمایتی
آهیانه

بپرس