1. Shortly Tom came upon the juvenile pariah of the village.
[ترجمه گوگل]به زودی تام به پسر نوجوان دهکده برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]کمی بعد تام به آن سرزمین منفور دهکده رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Rock climbing is rapidly becoming a pariah among mountain activities.
[ترجمه گوگل]صخرهنوردی به سرعت در حال تبدیل شدن به یک معضل در میان فعالیتهای کوهستانی است
[ترجمه ترگمان]صخره نوردی به سرعت تبدیل به یک مطرود در میان فعالیت های کوهستانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The traditional outcast or pariah becomes the hero in this new age.
[ترجمه گوگل]در این عصر جدید، رانده یا منحوس سنتی قهرمان می شود
[ترجمه ترگمان]مطرود و مطرود، قهرمان این عصر جدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. As Romantic drama evolves, the pariah soon becomes the most compelling of characters.
[ترجمه گوگل]همانطور که درام رمانتیک تکامل می یابد، منحوس به زودی به جذاب ترین شخصیت ها تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]با تحول رومانتیک، فرد منفور به زودی تبدیل به most شخصیت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Suddenly I felt like a real pariah.
[ترجمه گوگل]یکدفعه احساس کردم که یک مرد واقعی هستم
[ترجمه ترگمان]ناگهان احساس یک مطرود و منفور شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Ten years ago he was a pariah.
[ترجمه گوگل]ده سال پیش او یک منحوس بود
[ترجمه ترگمان]ده سال پیش اون یه آدم منفور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ronaldo : He's not a pariah, he's a very gifted boy.
[ترجمه گوگل]رونالدو: او آدم بدی نیست، او پسر بسیار با استعدادی است
[ترجمه ترگمان]او یک فرد منفور نیست، یک پسر خیلی با استعداد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The emancipation process of pariah began in the period of colony.
[ترجمه گوگل]روند رهایی پاره در دوره استعمار آغاز شد
[ترجمه ترگمان]روند آزادی فرد منفور در دوره کلنی آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Shortly Tom upon the juvenile pariah of the village, Huckleberry Finn, son of the town drunkard.
[ترجمه گوگل]بهزودی تام بر مرد جوان دهکده، هاکلبری فین، پسر یک مست شهر
[ترجمه ترگمان]دیری نگذشت که تام در آن سرزمین منفور دهکده، هاکلبری فین، پسر آن مرد مست مست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His landlady had treated him like a dangerous criminal, a pariah.
[ترجمه گوگل]صاحبخانه با او مانند یک جنایتکار خطرناک رفتار کرده بود
[ترجمه ترگمان]صاحب خانه او را مثل یک جنایتکار خطرناک و منفور تلقی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Because Dad left the tribe to marry an outsider, however, he was considered a pariah.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پدر قبیله را ترک کرد تا با یک فرد خارجی ازدواج کند، با این حال، او یک منحرف به حساب می آمد
[ترجمه ترگمان]به این دلیل که پدر قبیله را ترک کرد تا با یک بیگانه ازدواج کند، به هر حال او یک فرد منفور محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Apparently I was not the only prospective foster parent who was treated by society staff like a pariah.
[ترجمه گوگل]ظاهراً من تنها پدرخوانده آیندهای نبودم که کارکنان جامعه با او مانند یک منحوس رفتار میکردند
[ترجمه ترگمان]ظاهرا من تنها والدینی نبودم که توسط کارمندان جامعه مثل یک فرد مطرود رفتار می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Several years ago, Libya was primed to dole out some of the billions the oil state held in cash during its time as an international pariah.
[ترجمه گوگل]چندین سال پیش، لیبی آماده بود تا برخی از میلیاردها دلاری را که دولت نفتی در زمان خود به عنوان یک منحرف بینالمللی در اختیار داشت به صورت نقدی پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش، لیبی آماده شد تا برخی از میلیاردها دلار نفت موجود در زمان خود را به عنوان یک فرد منفور توزیع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His removal by force, however, has made Honduras a pariah among regional nations.
[ترجمه گوگل]با این حال، برکناری او به زور، هندوراس را در میان کشورهای منطقه به یک منفرد تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، برکناری او از زور به هندوراس در میان کشورهای منطقه تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید