pari passu


معنی: برابر
معانی دیگر: (لاتین)، باگام های یکنواخت، باقدم های مساوی، پیوسته، به روش یکنواخت یا برابر، متقابلا، به همان طریق، لاتین برابر، مساوی، همدرجه، هم مقام

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: (Latin) with an equal pace or rate; side by side.

(2) تعریف: without preference or partiality; fairly.

جمله های نمونه

1. There three cars made a pari passu advance.
[ترجمه گوگل]در آنجا سه ​​خودرو به صورت پاری پاسو پیشروی کردند
[ترجمه ترگمان]در آنجا سه اتومبیل از هم جلوتر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The new share will rank pari passu with the existing one.
[ترجمه سعید زمانی] سهام جدید همتراز با سهام موجود رتبه بندی خواهند شد.
|
[ترجمه گوگل]سهم جدید با سهم موجود رتبه‌بندی برابری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]سهم جدید در رده بندی پری با موجود زنده رتبه بندی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All the new shares rank pari passu with the existing shares in all respects.
[ترجمه گوگل]همه سهام جدید از همه لحاظ با سهام موجود رتبه اول را دارند
[ترجمه ترگمان]تمام سهام جدید با سهم موجود در همه جنبه ها، در رتبه سوم قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Obesity in Britain, for example, has increased pari passu with the splintering of families: and now it is never too early to teach children lack of self-control.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، چاقی در بریتانیا با از هم پاشیدگی خانواده‌ها افزایش یافته است: و اکنون هرگز زود نیست که به کودکان عدم کنترل خود را آموزش دهیم
[ترجمه ترگمان]برای مثال چاقی در بریتانیا، را با انشعاب خانواده ها افزایش داده است: و اکنون هرگز خیلی زود نیست که به کودکان فقدان کنترل خود را آموزش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inflation and interest rates are increasing pari passu.
[ترجمه گوگل]تورم و نرخ بهره در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]نرخ تورم و نرخ بهره در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Liberty and law advance pari passu.
[ترجمه گوگل]آزادی و قانون پیشروی می کنند
[ترجمه ترگمان]آزادی و قانون passu اسب را پیش می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The covenants clause is composed of sub-clauses such as negative pledge, pari passu, financial covenant and so on.
[ترجمه گوگل]بند میثاق ها از زیرمجموعه هایی مانند وثیقه منفی، پاری پسو، عهد مالی و غیره تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]ماده covenants متشکل از مواد فرعی مانند تعهد منفی، passu و پیمان مالی، پیمان مالی و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. T is, therefore only natural that the population of Formosa has rapidly increased pari passu with the development of its resources.
[ترجمه گوگل]بنابراین طبیعی است که جمعیت فورموسا با توسعه منابع خود به سرعت افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]بنابراین تنها طبیعی است که جمعیت of به سرعت رشد اسب را با توسعه منابع خود افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This clause is the combination of negative pledge and pari passu clause. It insures that the lender has the priority second to no other secured creditor and non-secured creditor to gather repayment.
[ترجمه گوگل]این بند ترکیبی از تعهد منفی و بند pari passu است این تضمین می‌کند که وام‌دهنده برای بازپرداخت نسبت به هیچ طلبکار تضمین‌شده دیگری و بستان‌کار بدون تضمین، اولویت دوم را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این بند ترکیبی از تعهد منفی و بند passu پری است تضمین می کند که وام دهنده اولویت دوم را به دیگر بستانکار و بستانکار غیر مجاز برای بازپرداخت وام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The over - all productivity of labor has risen pari passu with this investment.
[ترجمه گوگل]با این سرمایه‌گذاری، بهره‌وری بیش از حد نیروی کار افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]کل بهره وری نیروی کار به همراه با این سرمایه گذاری به شدت افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is, therefore only natural that the population of Formosa has rapidly increased pari passu with the development of its resources.
[ترجمه گوگل]بنابراین طبیعی است که جمعیت فورموسا با توسعه منابع خود به سرعت افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]بنابراین طبیعی است که جمعیت Formosa به سرعت رشد اسب را با توسعه منابع خود افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We established in chapter 8 that employment can only increase pari passu with investment unless there is a change in the propensity to consume.
[ترجمه گوگل]ما در فصل 8 ثابت کردیم که اشتغال تنها با سرمایه گذاری می تواند به طور موقت افزایش یابد، مگر اینکه تغییری در تمایل به مصرف ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]ما در فصل ۸ تاسیس شده و تنها در صورتی که تمایل به مصرف وجود داشته باشد، اشتغال می تواند passu را با سرمایه گذاری افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برابر (قید)
pari passu

تخصصی

[حقوق] متساویأ، بدون رجحان، بدون اولویت یا امتیاز، هم درجه

انگلیسی به انگلیسی

• of equal standing

پیشنهاد کاربران

سرمایه گذاری
هم درجگی
[وقتی تعهد ناشر به برابر دانستن دارندگان اوراق قرضه است]
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس