1. In parenthesis, I should add that the results have not yet been proven.
[ترجمه گوگل]در پرانتز باید اضافه کنم که نتایج هنوز ثابت نشده است
[ترجمه ترگمان]در پرانتز باید اضافه کنم که نتایج هنوز ثابت نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The statistics were given in parenthesis.
3. In parenthesis I should say that I am passing quickly over the significance of these four levels of understanding.
[ترجمه گوگل]در پرانتز باید بگویم که به سرعت از اهمیت این چهار سطح از درک عبور می کنم
[ترجمه ترگمان]در پرانتز باید بگویم که به سرعت در حال گذر از اهمیت این چهار سطح درک هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Put the word in parenthesis.
5. We must begin with a parenthesis.
[ترجمه گوگل]ما باید با یک پرانتز شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]باید جمله parenthesis را شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She saw and registered all this in parenthesis.
[ترجمه گوگل]او همه اینها را در پرانتز دید و ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]همه این ها را در دو جمله ثبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Value in parenthesis means the relative percentage of tyrosine released as compared woith casein.
[ترجمه گوگل]مقدار داخل پرانتز به معنای درصد نسبی تیروزین آزاد شده در مقایسه با کازئین است
[ترجمه ترگمان]مقدار در پرانتز به معنی درصد نسبی تیروزین released شده در مقایسه با woith است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The first term in the parenthesis is the DC term, and corresponds to the DC spectrum, and the second term in the parenthesis represents the location of the reflector and its complex conjugate.
[ترجمه گوگل]عبارت اول داخل پرانتز عبارت DC است و مربوط به طیف DC است و عبارت دوم داخل پرانتز نشان دهنده محل بازتابنده و مزدوج پیچیده آن است
[ترجمه ترگمان]عبارت اول در پرانتز عبارت DC است و مربوط به طیف DC است و عبارت دوم در پرانتز نشان دهنده مکان رفلکتور و مزدوج پیچیده آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. An opening parenthesis was expected near line %
[ترجمه گوگل]یک پرانتز باز نزدیک به خط % انتظار می رفت
[ترجمه ترگمان]پرانتز باز نزدیک به % % انتظار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Missing bracket or parenthesis ; for example, closing brackets but no opening brackets.
[ترجمه گوگل]براکت یا پرانتز وجود ندارد به عنوان مثال، بستن براکت اما بدون براکت باز
[ترجمه ترگمان]پرانتز یا پرانتز: به عنوان مثال، پرانتز بسته شد اما پرانتز باز نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This applies to matching parenthesis, brackets, and angle brackets as well.
[ترجمه گوگل]این امر در مورد پرانتزها، براکت ها و براکت های زاویه ای منطبق نیز صدق می کند
[ترجمه ترگمان]این شامل تطبیق پرانتز، پرانتز و براکت های زاویه نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A keyword followed by ( (left parenthesis) should be separated by a space.
[ترجمه گوگل]یک کلمه کلیدی به دنبال ((پرانتز چپ) باید با فاصله از هم جدا شود
[ترجمه ترگمان]کلید واژه به دنبال آن (پرانتز چپ)باید توسط یک فضا از هم جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The enclosing left parenthesis is second from left; hence, $matches[2] is 12
[ترجمه گوگل]پرانتز سمت چپ از سمت چپ دوم است بنابراین، $matches[2] 12 است
[ترجمه ترگمان]پرانتز باقی مانده برگرفته از چپ است؛ از این رو، دلار [ ۲ ] برابر با ۱۲ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As a special grammar item, parenthesis is so named for its cleaving the sentence.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک آیتم دستور زبان خاص، پرانتز به دلیل بریدن جمله به این نام خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مورد دستور زبان خاص، پرانتز به نام رمز گشایی آن نامگذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. By way of parenthesis, the specialty and complicity of processing of the lateral amplitude signals are also discussed and relevant advices are put forward.
[ترجمه گوگل]از طریق پرانتز، تخصص و همکاری پردازش سیگنال های دامنه جانبی نیز مورد بحث قرار گرفته و توصیه های مربوطه ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]در مورد پرانتز، تخصص و همدستی پردازش سیگنال های دامنه افقی نیز مورد بحث قرار گرفته اند و توصیه های مرتبط به جلو ارائه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید