🔸 معادل فارسی:
- کاهش دادن
- کم کردن
- محدود کردن
- بریدن و کوچک کردن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اصلی – تصویری ) :**
به معنای بریدن یا تراشیدن لایه های اضافی، مثل پوست کندن یا هرس کردن.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *He pared back the branches of the tree. *
او شاخه های درخت را هرس کرد.
2. ** ( اقتصادی/اجتماعی – کاربردی ) :**
به معنای کاهش دادن هزینه ها، برنامه ها یا فعالیت ها برای صرفه جویی یا ساده سازی.
مثال: *The company decided to pare back its spending. *
شرکت تصمیم گرفت هزینه هایش را کاهش دهد.
3. ** ( استعاری – فرهنگی ) :**
گاهی برای اشاره به ساده سازی یا محدود کردن چیزی به عناصر اصلی.
مثال: *They pared back the ceremony to make it more intimate. *
آن ها مراسم را ساده تر کردند تا صمیمی تر شود.
- - -
🔸 مترادف ها:
reduce – cut back – trim – scale down – diminish
- کاهش دادن
- کم کردن
- محدود کردن
- بریدن و کوچک کردن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اصلی – تصویری ) :**
به معنای بریدن یا تراشیدن لایه های اضافی، مثل پوست کندن یا هرس کردن.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *He pared back the branches of the tree. *
او شاخه های درخت را هرس کرد.
2. ** ( اقتصادی/اجتماعی – کاربردی ) :**
به معنای کاهش دادن هزینه ها، برنامه ها یا فعالیت ها برای صرفه جویی یا ساده سازی.
مثال: *The company decided to pare back its spending. *
شرکت تصمیم گرفت هزینه هایش را کاهش دهد.
3. ** ( استعاری – فرهنگی ) :**
گاهی برای اشاره به ساده سازی یا محدود کردن چیزی به عناصر اصلی.
مثال: *They pared back the ceremony to make it more intimate. *
آن ها مراسم را ساده تر کردند تا صمیمی تر شود.
- - -
🔸 مترادف ها:
کاهش اندازه یا تعداد، کاهش دادن، کم کردن