فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pares, paring, pared
مشتقات: parer (n.)
حالات: pares, paring, pared
مشتقات: parer (n.)
• (1) تعریف: to cut off the outer layer or ends from.
• مترادف: peel
• مشابه: shave, skin
• مترادف: peel
• مشابه: shave, skin
- She pared the potatoes.
[ترجمه she pared the potatoes] او پوست سیب زمینی ها را گرفت|
[ترجمه گوگل] سیب زمینی ها را پاک کرد[ترجمه ترگمان] او the را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to cut off (the outer layer of something).
• مترادف: peel
• مشابه: prune, scale
• مترادف: peel
• مشابه: prune, scale
- We were paring the skin from the apples.
[ترجمه Fatemeh] ما در حال پوست کندن پوست سیب بودیم|
[ترجمه گوگل] داشتیم پوست سیب ها را جدا می کردیم[ترجمه ترگمان] ما در حال paring پوست سیب بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to reduce or diminish gradually by or as if by cutting.
• مترادف: diminish, prune, reduce
• مشابه: crop, cut, decrease, lessen, retrench
• مترادف: diminish, prune, reduce
• مشابه: crop, cut, decrease, lessen, retrench
- We must pare our costs of production.
[ترجمه گوگل] ما باید هزینه های تولید خود را کاهش دهیم
[ترجمه ترگمان] ما باید هزینه های تولید را مقایسه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما باید هزینه های تولید را مقایسه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید