parathyroid

/pærʌˈθaɪrɔɪd//ˌpærəˈθaɪrɔɪd/

(کالبد شناسی) پراسپرین، پاراتیروئید، مربوط به غدد پاراتیروئید، مترشحه از غدد ماوراءدرقی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: positioned near the thyroid gland.

(2) تعریف: of, relating to, or indicating four small glands, located near the thyroid gland, that secrete a hormone important to the body's processing of calcium.

جمله های نمونه

1. Parathyroid hormone was measured in serum by radioimmunoassay directed towards the amino terminal region.
[ترجمه گوگل]هورمون پاراتیروئید در سرم با استفاده از روش رادیوایمونواسی به سمت ناحیه انتهایی آمینو اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]هورمون Parathyroid در سرم بوسیله radioimmunoassay هدایت شده به سمت ناحیه آمینو اسید اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Because parathyroid and renal function are normal, therapy with vitamin D is indicated.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که عملکرد پاراتیروئید و کلیه طبیعی است، درمان با ویتامین D اندیکاسیون دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که عملکرد parathyroid و کلیه طبیعی هستند، درمان با ویتامین D نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this instance, with intact parathyroid and renal function, replacement therapy with vitamin D2 is the therapy of choice.
[ترجمه گوگل]در این مورد، با عملکرد سالم پاراتیروئید و کلیه، درمان جایگزین با ویتامین D2 درمان انتخابی است
[ترجمه ترگمان]در این نمونه، با عملکرد parathyroid و عملکرد کلیه، درمان جایگزینی با ویتامین D۲ روش درمان انتخاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hyperparathyroidism was ruled out by a serum parathyroid hormone assay.
[ترجمه گوگل]هیپرپاراتیروئیدیسم با سنجش سرمی هورمون پاراتیروئید رد شد
[ترجمه ترگمان]اف بی آی با آزمایش هورمون parathyroid رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is the gross appearance of a parathyroid carcinoma.
[ترجمه گوگل]این ظاهر ناخوشایند یک کارسینوم پاراتیروئید است
[ترجمه ترگمان] اینجا ظاهر gross از سرطان مجاری ادراری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A hormone made by the parathyroid gland in the neck regulates calcium concentrations in the blood.
[ترجمه گوگل]هورمونی که توسط غده پاراتیروئید در گردن ساخته می شود، غلظت کلسیم در خون را تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]هورمونی که توسط غده هیپوفیز در گردن گرفته می شود، غلظت های کلسیم را در خون تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Here is a parathyroid adenoma, which is the most common cause for primary hyperparathyroidism.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک آدنوم پاراتیروئید است که شایع ترین علت هیپرپاراتیروئیدیسم اولیه است
[ترجمه ترگمان]در اینجا parathyroid adenoma وجود دارد که شایع ترین علت برای hyperparathyroidism اولیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Parathyroid carcinomas infiltrate surrounding structures in the neck.
[ترجمه گوگل]کارسینوم پاراتیروئید به ساختارهای اطراف گردن نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]Parathyroid carcinomas به ساختارهای اطراف در گردن نفوذ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The levels of serum parathyroid hormone(PTH) and bone-specific alkaline phosphatase(BAP) were detected respectively before and after the treatment.
[ترجمه گوگل]سطح سرمی هورمون پاراتیروئید (PTH) و آلکالین فسفاتاز اختصاصی استخوان (BAP) به ترتیب قبل و بعد از درمان تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]سطوح هورمون parathyroid سرم (PTH)و phosphatase alkaline specific (bap)به ترتیب قبل و بعد از درمان تشخیص داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Here is a normal parathyroid gland for comparison.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک غده پاراتیروئید طبیعی برای مقایسه آورده شده است
[ترجمه ترگمان]در اینجا یک غده parathyroid نرمال برای مقایسه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hypomagnesemia interferes with the effects of parathyroid hormone, resulting in hypocalcemia.
[ترجمه گوگل]هیپومنیزیمی با اثرات هورمون پاراتیروئید تداخل می کند و در نتیجه هیپوکلسمی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Hypomagnesemia با اثرات هورمون parathyroid تداخل پیدا می کند و منجر به hypocalcemia می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Supports the proper function of the thyroid and parathyroid glands.
[ترجمه گوگل]از عملکرد مناسب تیروئید و غدد پاراتیروئید پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]از عملکرد صحیح غده تیرویید و غدد parathyroid پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Parathyroid hormone, as a systemic mediator of calcium and bone metabolism, is a good candidate.
[ترجمه گوگل]هورمون پاراتیروئید، به عنوان یک واسطه سیستمیک متابولیسم کلسیم و استخوان، کاندیدای مناسبی است
[ترجمه ترگمان]هورمون Parathyroid به عنوان واسط سیستماتیک کلسیم و متابولیسم استخوانی یک کاندیدای خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Parathyroid hormone is a well - known regulator of calcium metabolism in the body.
[ترجمه گوگل]هورمون پاراتیروئید یک تنظیم کننده شناخته شده متابولیسم کلسیم در بدن است
[ترجمه ترگمان]هورمون Parathyroid یک تنظیم کننده شناخته شده برای متابولیسم کلسیم در بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods The levels serum of throid hormone and parathyroid hormone (PTH) in 48 patients with severe acute respiratory syndrome (SARS) were measured by electrochemiluminescence.
[ترجمه گوگل]MethodsThe سطح سرمی هورمون تیروئید و هورمون پاراتیروئید (PTH) در 48 بیمار مبتلا به سندرم حاد تنفسی شدید (SARS) توسط الکتروشیمیلومینسانس اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]روش های سرم of هورمون throid و هورمون parathyroid (PTH)در ۴۸ بیمار مبتلا به سندرم تنفسی حاد تنفسی (سارس)توسط electrochemiluminescence اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one of the small secretory glands located behind the thyroid gland
pertaining to the parathyroid, pertaining to the small secretory glands located behind the thyroid gland (anatomy)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] غدد باراتیروئید: غدد کوچک درون ریز در پشت تیروئید که به افزایش سطوح کلسیم خون می انجامند

بپرس