parasitology


معنی: انگل شناسی
معانی دیگر: انگل شناسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: parasitological (adj.), parasitologist (n.)
• : تعریف: the scientific study of parasites and parasitism.

جمله های نمونه

1. In 194 Jiangsu Institute Medical Parasitology was established, he and Chief Executive Officer and develop postgraduates.
[ترجمه گوگل]در سال 194 موسسه جیانگ سو انگل شناسی پزشکی تاسیس شد، او و مدیر اجرایی و توسعه تحصیلات تکمیلی
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۴ موسسه پزشکی موسسه Jiangsu تاسیس شد، او و رئیس اجرایی ارشد postgraduates postgraduates را توسعه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To summarize the experiences and problems in the optional course "Parasitology and Clinical Parasitosis".
[ترجمه گوگل]هدف خلاصه کردن تجربیات و مشکلات درس اختیاری "انگل شناسی و انگل بالینی"
[ترجمه ترگمان]هدف خلاصه کردن تجربیات و مشکلات در مسیر اختیاری \"Parasitology و parasitosis بالینی\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Carry out the web teaching on medical parasitology, is the teaching reformation based on online resource.
[ترجمه گوگل]انجام آموزش وب در زمینه انگل شناسی پزشکی، اصلاح آموزش مبتنی بر منبع آنلاین است
[ترجمه ترگمان]آموزش وب در زمینه مهارت های پزشکی، اصلاح آموزش براساس منابع آنلاین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is homepage of Parasitology International.
[ترجمه گوگل]این صفحه اصلی انگل شناسی بین المللی است
[ترجمه ترگمان]این صفحه خانگی باشگاه بین المللی Parasitology است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results of investigation on parasitology, entomology and social factors showed that imported malaria is the infection source of the outbreak.
[ترجمه گوگل]نتایج بررسی‌های انگل‌شناسی، حشره‌شناسی و عوامل اجتماعی نشان داد که مالاریا وارداتی منبع شیوع بیماری است
[ترجمه ترگمان]نتایج تحقیقات بر روی parasitology، entomology و عوامل اجتماعی نشان داد که مالاریا وارد شده منبع عفونت شیوع بیماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bacteriology, virology, mycology, and parasitology are among the fields covered.
[ترجمه گوگل]باکتری شناسی، ویروس شناسی، قارچ شناسی و انگل شناسی از جمله رشته های تحت پوشش هستند
[ترجمه ترگمان]Bacteriology، virology، mycology و parasitology در میان مزارع پوشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Parasitology; Molecular Biology Field epidemiology; Biological analyses.
[ترجمه گوگل]انگل شناسی; زیست شناسی مولکولی اپیدمیولوژی میدانی; آنالیزهای بیولوژیکی
[ترجمه ترگمان]Parasitology؛ بیولوژی مولکولی، اپیدمیولوژی، تحلیل های زیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To reform conventional teaching model in human parasitology practice teaching, we summarized some experiences on how to improve the teaching quality.
[ترجمه گوگل]برای اصلاح الگوی تدریس مرسوم در آموزش عملی انگل شناسی انسانی، تجربیاتی را در مورد چگونگی بهبود کیفیت تدریس خلاصه کردیم
[ترجمه ترگمان]ما برای اصلاح مدل تدریس سنتی در آموزش عملی انسانی، تجربیاتی را در مورد چگونگی بهبود کیفیت آموزش خلاصه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Medical Parasitology is a science on the studies of parasitism and the interactions between parasites and their hosts.
[ترجمه گوگل]انگل شناسی پزشکی علمی در مورد مطالعه انگلی و تعاملات بین انگل ها و میزبان آنها است
[ترجمه ترگمان]Parasitology پزشکی شاخه ای از مطالعات انگلی شدن و تعاملات بین انگل ها و میزبان ها می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We constructed a human parasitology network course and applied it to teaching at our university. Then we investigated its application by questionnaire.
[ترجمه گوگل]ما یک دوره شبکه انگل شناسی انسانی ایجاد کردیم و آن را برای تدریس در دانشگاه خود به کار بردیم سپس با استفاده از پرسشنامه کاربرد آن را بررسی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یک دوره شبکه parasitology انسانی ساختیم و آن را برای تدریس در دانشگاه مان به کار بردیم سپس کاربرد آن را با پرسشنامه بررسی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Molecular and Biochemical Parasitology.
[ترجمه گوگل]انگل شناسی مولکولی و بیوشیمیایی
[ترجمه ترگمان]آناتومی مولکولی و بیوشیمیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From patients who reported a history of diarrhoea, three stool samples were taken for parasitology and bacterial culture.
[ترجمه گوگل]از بیمارانی که سابقه اسهال را گزارش کرده بودند، سه نمونه مدفوع برای انگل شناسی و کشت باکتری گرفته شد
[ترجمه ترگمان]از بیمارانی که سابقه اسهال را گزارش کرده اند، سه نمونه مدفوع برای parasitology و فرهنگ باکتری برداشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This book will provide essential information on parasitic helminth communities for all those involved and interested in parasitology and community ecology.
[ترجمه گوگل]این کتاب اطلاعات ضروری در مورد جوامع کرمی انگلی را برای همه کسانی که درگیر و علاقه مند به انگل شناسی و بوم شناسی جامعه هستند ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این کتاب اطلاعات ضروری را در مورد جوامع helminth انگلی برای همه افراد درگیر و علاقه مند به اکولوژی اجتماعی و اجتماعی فراهم خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Insect cell lines have become useful tools with a variety of applications in such research fields as insect pathology, parasitology, endocrinology, genetics, molecular biology, etc.
[ترجمه گوگل]رده های سلولی حشرات به ابزارهای مفیدی با کاربردهای متنوع در زمینه های تحقیقاتی مانند آسیب شناسی حشرات، انگل شناسی، غدد درون ریز، ژنتیک، زیست شناسی مولکولی و غیره تبدیل شده اند
[ترجمه ترگمان]خطوط سلول حشرات ابزار مفیدی برای کاربردهای متنوعی در زمینه هایی مثل آسیب شناسی حشرات، parasitology، endocrinology، ژنتیک، زیست شناسی مولکولی و غیره می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انگل شناسی (اسم)
parasitology

انگلیسی به انگلیسی

• study of parasites

پیشنهاد کاربران

بپرس