1. Parapsychology is the study of abilities that go beyond what is natural and normal.
[ترجمه گوگل]فراروانشناسی مطالعه تواناییهایی است که فراتر از آنچه طبیعی و عادی است میرود
[ترجمه ترگمان]فرا روان شناسی مطالعه توانایی ها است که فراتر از آنچه طبیعی و طبیعی است فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Some scientists relegate parapsychology to the sphere of quackery.
[ترجمه گوگل]برخی از دانشمندان فراروانشناسی را به حوزه خیانتکاری تنزل می دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشمندان فراروانشناسی را به حوزه quackery ارسال کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Parapsychology is still trying to answer questions it first began to ask seriously a century ago.
[ترجمه گوگل]فراروانشناسی هنوز در تلاش است به سوالاتی پاسخ دهد که برای اولین بار به طور جدی از یک قرن پیش شروع به پرسیدن کرد
[ترجمه ترگمان]فرا روان شناسی هنوز در تلاش است به سوالاتی پاسخ دهد که ابتدا یک قرن پیش به طور جدی مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Parapsychology is a knowlege studying on various human psychic phenomenon.
[ترجمه گوگل]فراروانشناسی دانشی است که در مورد پدیده های مختلف روانی انسان مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]فراروانشناسی شاخه ای از روان شناسی است که بر روی پدیده های مختلف ذهنی انسان مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. So easily into the whirlpool of knowledge and action being out of touch. . . Wang Yangming is a famous philosopher, thinker, "parapsychology" synthesizer.
[ترجمه گوگل]بنابراین به راحتی وارد گرداب دانش و عمل از دست رفته وانگ یانگ مینگ فیلسوف، متفکر، سینت سایزر «پارا روانشناسی» معروف است
[ترجمه ترگمان]\"وانگ Yangming\" فیلسوف مشهور، متفکر، و synthesizer \"فراروانشناسی\" است که به راحتی به گرداب دانش و عمل تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Parapsychology, UFOs, miracle cures, transcendental meditation and all the paths to instant enlightenment are condemned, but superstition is merely deplored .
[ترجمه گوگل]فراروانشناسی، بشقاب پرندهها، درمانهای معجزهآسا، مدیتیشن ماورایی و همه راههای رسیدن به روشنگری آنی محکوم هستند، اما خرافات صرفاً مورد تأسف است
[ترجمه ترگمان]فرا روان شناسی، بشقاب پرنده، cures معجزه، تفکر متعالی و همه مسیرهای روشن گری لحظه ای محکوم شده اند، اما خرافات تنها مورد تاسف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Parapsychology The study of the evidence for psychological phenomena, such as telepathy, clairvoyance, and psychokinesis, that are inexplicable by science.
[ترجمه گوگل]Parapsychology مطالعه شواهدی برای پدیدههای روانشناختی، مانند تلهپاتی، روشن بینی، و روانگردانی که توسط علم قابل توضیح نیستند
[ترجمه ترگمان]فرا روان شناسی مطالعه شواهد برای پدیده های روان شناختی از قبیل telepathy، clairvoyance و روان - روان - که توسط علم غیرقابل توضیح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Parapsychology helps me to content my curiosities, try to explore birth and death.
[ترجمه گوگل]فراروانشناسی به من کمک می کند تا کنجکاوی هایم را برآورده کنم، سعی کنم تولد و مرگ را کشف کنم
[ترجمه ترگمان]فرا روان شناسی به من کمک می کند تا curiosities را راضی کنم، سعی کنم تولد و مرگ را کشف کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Whether it's through astrology, spiritualism, parapsychology or a mainstream religion, people are searching for a spiritual dimension to life.
[ترجمه گوگل]چه از طریق طالع بینی، معنویت گرایی، فراروان شناسی یا یک دین رایج، مردم در جستجوی بعد معنوی برای زندگی هستند
[ترجمه ترگمان]چه از نظر طالع بینی، احضار ارواح، فراروانشناسی و یا یک مذهب جریان اصلی باشد، مردم در جستجوی بعد معنوی زندگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We used to have long discussions and arguments about everything from radio-controlled models to religion, and from parapsychology to physics.
[ترجمه گوگل]ما قبلاً درباره همه چیز، از مدلهای رادیویی کنترلشده تا دین، و از فراروانشناسی تا فیزیک، بحثها و بحثهای طولانی داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما از بحث های طولانی و بحث هایی در مورد همه چیز از مدل های رادیو - کنترل شده تا مذهب و از فراروانشناسی به فیزیک استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. However, by this time I had outgrown my adolescent appetite for being shocked and had acquired some knowledge of parapsychology.
[ترجمه گوگل]با این حال، در این زمان اشتهای نوجوانی ام برای شوکه شدن بیشتر شده بود و دانش فراروانشناسی را به دست آورده بودم
[ترجمه ترگمان]با این حال، تا این زمان من اشتهای نوجوان خود را برای اینکه شوکه شده بودم و دانشی از فراروانشناسی را به دست آورده بودم، به کار بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Including the OBE, abnormal hearing, abnormal vision, faith healing, death experience, telekinesis, which in the ordinary course looks impossible, but explained their parapsychology.
[ترجمه گوگل]از جمله OBE، شنوایی غیرطبیعی، بینایی غیرطبیعی، شفای ایمان، تجربه مرگ، تلهکینزیس، که در دوره معمولی غیرممکن به نظر میرسد، اما فراروانشناسی آنها را توضیح میدهد
[ترجمه ترگمان]شامل the (OBE)، شنوایی غیر عادی، بینایی غیرطبیعی، تجربه مرگ، تجربه مرگ، telekinesis ها، که در مسیر عادی غیر ممکن به نظر می رسد، اما فراروانشناسی را توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. By 1970, US intelligence had become seriously interested in Soviet research into parapsychology .
[ترجمه گوگل]در سال 1970، اطلاعات ایالات متحده به طور جدی به تحقیقات شوروی در زمینه فراروانشناسی علاقه مند شده بود
[ترجمه ترگمان]تا سال ۱۹۷۰، اطلاعات آمریکا به طور جدی به تحقیقات شوروی در زمینه فراروانشناسی علاقه مند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You also have a very open attitude towards accepting supernatural phenomena such ghost, psychic, telepathy, parapsychology, etc.
[ترجمه گوگل]شما همچنین نگرش بسیار باز نسبت به پذیرش پدیده های ماوراء طبیعی مانند روح، روان، تله پاتی، فراروانشناسی و غیره دارید
[ترجمه ترگمان]شما هم چنین نگرشی کاملا باز به پذیرش پدیده های ماورای طبیعی مثل روح، ذهن، telepathy، فراروانشناسی و غیره دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید