paraplegic


فالجدرنیمتنه، فالجازپا، دچارفلجناقصدرپایانیمی ازتن، وابسته به فلجپا

جمله های نمونه

1. In Sydney Paraplegic Olympics, he won a medal in archery.
[ترجمه گوگل]او در المپیک پاراپلژیک سیدنی در تیراندازی با کمان مدال گرفت
[ترجمه ترگمان]در المپیک زمستانی سیدنی، او مدال تیراندازی را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Methods By using the disuse nerves under the paraplegic plane, somatic nerve splanchnic nerve reflex arc bladder function remodelling was performed in 34 cases.
[ترجمه گوگل]روش‌ها با استفاده از اعصاب بلااستفاده در زیر صفحه پاراپلژیک، بازسازی عملکرد قوس مثانه رفلکس عصب اسپلانکنیک عصب سوماتیک در 34 مورد انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش ها با استفاده از سیستم عصبی disuse در زیر صفحه paraplegic، عملکرد عصبی عصبی عصبی اعصاب somatic reflex، در ۳۴ مورد اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The biopsy is from the bladder of a paraplegic patient with indwelling catheter.
[ترجمه گوگل]بیوپسی از مثانه یک بیمار پاراپلژیک با کاتتر ساکن است
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از مثانه یه بیمار فلج با لوله های سوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Discover how a paraplegic can get off a riding mower with tips from a paralympic gold medalist in this free video on gardening and landscaping.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان درباره باغبانی و محوطه سازی، با نکاتی از یک دارنده مدال طلای پارالمپیک آشنا شوید که چگونه یک پاراپلژیک می تواند از ماشین چمن زنی سواری پیاده شود
[ترجمه ترگمان]کشف کنید که چگونه یک paraplegic می تواند یک درو گر را با نکاتی از یک برنده مدال طلای paralympic در این ویدیو آزاد در زمینه باغبانی و محوطه سازی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A passenger was injured so badly he will be paraplegic for the rest of his life.
[ترجمه گوگل]یک مسافر آنقدر مجروح شد که تا آخر عمر فلج خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک مسافر به قدری مجروح شد که برای بقیه عمرش بی هوش خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A woman died and a passenger was injured so badly he will be paraplegic for the rest of his life.
[ترجمه گوگل]یک زن فوت کرد و یک مسافر آنقدر مجروح شد که تا آخر عمر فلج خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک زن مرد و یک مسافر به قدری مجروح شد که به خاطر بقیه عمرش بی هوش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were so many stories going around about people who had only looked at a tab before becoming immediately paraplegic or dead.
[ترجمه گوگل]داستان های زیادی در مورد افرادی وجود داشت که قبل از اینکه بلافاصله فلج یا مرده شوند، فقط به یک برگه نگاه کرده بودند
[ترجمه ترگمان]داستان های بسیاری در مورد افرادی وجود داشت که قبل از تبدیل شدن به تب و یا مرده بودن به یک زبانه نگاه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Joan's been involved in disabled sport from its very beginning, at the Paraplegic Games at Stoke Mandeville in 194
[ترجمه گوگل]جوآن از همان ابتدا در بازی های پاراپلژیک در استوک ماندویل در سال 194 در ورزش معلولان شرکت داشت
[ترجمه ترگمان]جون در ورزش معلولان از همان ابتدا در بازی های Paraplegic استوک مندویل در ۱۹۴ (۱۹۴)درگیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To study effect of racing training on 54 paraplegic ability of driving wheel chair.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تأثیر تمرینات مسابقه ای بر توانایی فلج 54 نفری صندلی چرخدار راندن
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر آموزش مسابقه بر روی توانایی paraplegic صندلی راننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To approach the observation and nursing of high cervical spinal cord injury paraplegic diabetes insipidus.
[ترجمه گوگل]هدف: رویکرد به مشاهده و پرستاری دیابت بی مزه پاراپلژیک آسیب نخاعی گردنی بالا
[ترجمه ترگمان]هدف از این روش مشاهده و پرستاری از آسیب نخاعی بالای گردنه رحم منجر به دیابت paraplegic می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective : To observe the clinical efficiency of intermittent self catheterization of the paraplegic patients.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی کارایی بالینی کاتتریزاسیون متناوب خود در بیماران پاراپلژیک
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده بازده بالینی of متناوب از بیماران paraplegic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Self-made bladder controller together with a sacral deafferentation procedure can restore micturition function of paraplegic dogs.
[ترجمه گوگل]کنترل کننده مثانه خود ساخته همراه با یک روش دیفرنتاسیون ساکرال می تواند عملکرد ادرار را در سگ های پاراپلژیک بازیابی کند
[ترجمه ترگمان]کنترل کننده Self made همراه با یک روش sacral sacral می تواند عملکرد سگ های paraplegic را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Joni Eareckson a teenager in a diving accident, has been a paraplegic for over 40 years.
[ترجمه گوگل]جونی ارکسون، نوجوانی که در یک حادثه غواصی رخ داده، بیش از 40 سال است که فلج شده است
[ترجمه ترگمان]جانی Eareckson، یک نوجوان در یک سانحه غواصی، بیش از ۴۰ سال است که paraplegic بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Getting off a riding mower is much easier for a paraplegic than getting on.
[ترجمه گوگل]پیاده شدن از ماشین چمن زنی سواری برای یک پاراپلژیک بسیار راحت تر از سوار شدن است
[ترجمه ترگمان]رفتن چمن زنی برای یک ماشین سواری خیلی راحت تر از ادامه کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who suffers from paraplegia, one who is paralyzed in the lower half of the body; disabled person, handicapped person
paralyzed; paralyzed in the lower half of the body
a paraplegic is someone whose lower body is paralysed, for example as a result of an injury to their spine.

پیشنهاد کاربران

دوپافلج ( اسم ) : کسی که دوپافلجی دارد ■ ( صفت ) : فلج در قسمت پایین بدن و پاها
paraplegic ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: دوپافلج 1
تعریف: ویژگی فرد مبتلا به دوپافلجی؛ مربوط به دوپافلجی
قطع نخاع
فلج از کمر به پائین

بپرس