1. it is paranoia to think that everybody wants to harm you
کژپنداری است که فکر کنی همه می خواهند به تو صدمه بزنند.
2. There's a lot of paranoia about crime at the moment.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر پارانویای زیادی در مورد جرم و جنایت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در آن لحظه کلی توهم درباره جنایت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The mood is one of paranoia and expectation of war.
[ترجمه گوگل]حال و هوای پارانویا و انتظار جنگ است
[ترجمه ترگمان]این حالت یک سو ظن و امید به جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her passion for cleanliness borders on paranoia.
[ترجمه گوگل]اشتیاق او به پاکیزگی با پارانویا هم مرز است
[ترجمه ترگمان]شور و شوق او برای تمیزی مرز جنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Euripides' satire on the paranoia of the idealist has always been the cult play of the Attic repertoire.
[ترجمه گوگل]طنز اوریپید در مورد پارانویای ایده آلیست همیشه نمایشنامه کالت رپرتوار آتیک بوده است
[ترجمه ترگمان]طنز و هجو Euripides درباره جنون of همواره از زمره cult the Attic بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sleep deprivation causes memory loss, paranoia, and other problems.
[ترجمه گوگل]کم خوابی باعث از دست دادن حافظه، پارانویا و سایر مشکلات می شود
[ترجمه ترگمان]محرومیت از خواب موجب از دست رفتن حافظه، جنون، و مشکلات دیگر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It embraces the pathologically anti-government paranoia that has become the Red Menace of our time.
[ترجمه گوگل]این پارانویای پاتولوژیک ضد دولتی را در بر می گیرد که به تهدید سرخ زمان ما تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]آن ترس ضد دولتی ضد دولتی را که تهدید به تهدید زمان ما شده است، در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Was it paranoia or could she really feel some one closing in on her?
[ترجمه گوگل]آیا این پارانویا بود یا واقعاً میتوانست احساس کند کسی به او نزدیک شده است؟
[ترجمه ترگمان]ایا این جنون بود یا واقعا احساس می کرد کسی به او نزدیک می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Douglas also developed some mild paranoia that, in a president, might have had far more serious consequences.
[ترجمه گوگل]داگلاس همچنین دچار پارانویای خفیفی شد که در یک رئیس جمهور ممکن بود عواقب بسیار جدی تری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]داگلاس نیز کمی بدبینی ملایم را گسترش داد که ممکن است عواقب جدی تری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Paranoia, greed and hysteria reign over scientific facts and compassion.
[ترجمه گوگل]پارانویا، طمع و هیستری بر حقایق علمی و شفقت حاکم است
[ترجمه ترگمان]Paranoia، طمع و هیستری در طول دوران علمی و دلسوزی علمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Such comments reflected as much bewilderment as paranoia.
[ترجمه گوگل]چنین نظراتی به اندازه پارانویا منعکس کننده گیجی بود
[ترجمه ترگمان]این نظرات تا حد زیادی سردرگمی و سوظن را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The air was thick with paranoia as the conversation turned to the perfidious question of appearance money.
[ترجمه گوگل]هوا غلیظ از پارانویا بود زیرا مکالمه به سوال دروغین پول ظاهری تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گفتگو با سو تفاهم مواجه شد، هوا از پارانویا پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It seemed possible that Soviet paranoia could spark a war at any time.
[ترجمه گوگل]این احتمال به نظر می رسید که پارانویای شوروی می تواند در هر زمانی جرقه جنگ را بزند
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود داشت که پارانویا (اتحاد جماهیر شوروی)می توانست در هر زمانی جرقه یک جنگ را بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He has never recovered from the paranoia of the Nixon years, and his reclusiveness is legendary.
[ترجمه گوگل]او هرگز از پارانویای سال های نیکسون بهبود نیافته است و گوشه نشینی او افسانه ای است
[ترجمه ترگمان]او هرگز از پارانویا دوران نیکسون رهایی نیافته است و reclusiveness او افسانه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Paranoia crawls along on its belly in this forest.
[ترجمه گوگل]پارانویا در این جنگل روی شکمش می خزد
[ترجمه ترگمان]از روی شکم در این جنگل می خزد و پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید