paranasal


نزدیک بینی

جمله های نمونه

1. Materials and Methods: The MRI features paranasal sinuses in 100 children without sinusitis were statistically analyzed.
[ترجمه گوگل]مواد و روش ها: MRI ویژگی های سینوس های پارانازال در 100 کودک بدون سینوزیت مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مواد و روش ها: The MRI paranasal در ۱۰۰ کودک بدون سینوزیت به لحاظ آماری آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Paranasal sinus is not a serious disease, and can be cured with systematic treatment.
[ترجمه گوگل]سینوس پارانازال یک بیماری جدی نیست و با درمان سیستماتیک قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]سینوس حفره ای یک بیماری جدی نیست و می تواند با رفتار سیستماتیک درمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Computed tomography and magnetic resonance imaging revealed paranasal sphenoid sinus mucocele.
[ترجمه گوگل]توموگرافی کامپیوتری و تصویربرداری رزونانس مغناطیسی موکوسل سینوس اسفنوئید پارانازال را نشان داد
[ترجمه ترگمان]پرتونگاری محاسبه شده و تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی از paranasal سینوس mucocele استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To observe the nasal and paranasal mucosa in 10 patients with nasosinusitis after radiation by scanning electron microscope (SEM).
[ترجمه گوگل]مشاهده مخاط بینی و پارانازال در 10 بیمار مبتلا به نازوسینوزیت پس از تابش با میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)
[ترجمه ترگمان]برای مشاهده بینی و paranasal مخاط در ۱۰ بیمار با nasosinusitis بعد از تشعشع توسط میکروسکوپ الکترونی اسکن (SEM)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion Nasal or paranasal diffuse infiltrative lesion with bone destruction is typical CT findings in midline malignant granulomatosis.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری ضایعه نفوذی منتشر بینی یا پارانازال با تخریب استخوان، یافته‌های معمول CT در گرانولوماتوز بدخیم خط میانی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری حفره بینی و یا paranasal diffuse infiltrative با تخریب استخوان، یافته های CT در midline بدخیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mucoceles are encapsulated, expansile fluid collections in the paranasal sinuses which occur due to obstruction of a paranasal sinus ostium.
[ترجمه گوگل]موکوسل‌ها مجموعه‌های مایع منبسط و محصور شده در سینوس‌های پارانازال هستند که به دلیل انسداد استیوم سینوس پارانازال ایجاد می‌شوند
[ترجمه ترگمان]Mucoceles دارای مجموعه های مایع expansile در sinuses paranasal هستند که به علت ممانعت از سینوس paranasal رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Paranasal sinus malignant tumor root mainly in maxillary sinus 1cases (5 8%), then ethmoid sinus 10 cases (3 3%), and frontal sinus 4 cases ( 9%).
[ترجمه گوگل]نتایج ریشه تومور بدخیم سینوس پارانازال عمدتاً در موارد سینوس 1 ماگزیلاری (8/5 درصد)، سپس سینوس اتموئید 10 مورد (3/3 درصد) و سینوس فرونتال 4 مورد (9 درصد) است
[ترجمه ترگمان]نتایج در مورد سینوس بدخیم عمدتا در موارد سینوس فک بالا (۵ % %)و پس از آن ۱۰ مورد سینوس معکوس (۳ %)و سینوس قدامی (۹ %)رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusions Paranasal sinus diseases maybe easier to encroach upon the orbit, exophthalmos maybe the first symptom that we can found.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری بیماری‌های سینوس پارانازال ممکن است راحت‌تر به اربیت تجاوز کنند، اگزوفتالموس شاید اولین علامتی باشد که می‌توانیم پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]نتایج ابتلا به سینوزیت ممکن است به راحتی به مدار سرایت کند، و شاید اولین نشانه آن باشد که ما می توانیم آن را پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results All cases were presented dexiocardia and chronic paranasal sinusitis.
[ترجمه گوگل]ResultsAll موارد دگزیوکاردی و سینوزیت پارانازال مزمن ارائه شد
[ترجمه ترگمان]نتایج همه موارد dexiocardia و سینوزیت های حاد را ارایه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is air compartment which in the nose the mirror paranasal sinus surgery must first open.
[ترجمه گوگل]محفظه هوایی است که در بینی باید ابتدا آینه جراحی سینوس پارانازال باز شود
[ترجمه ترگمان]محفظه هوایی است که در بینی the، surgery سینوس باید اول باز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A mucocele is a chronic, benign expansile, and cyst-like lesion of the paranasal sinus which contained inspissated secretion and is limited by the mucosa of the affected cavity.
[ترجمه گوگل]موکوسل یک ضایعه مزمن، خوش خیم و کیست مانند در سینوس پارانازال است که حاوی ترشحات مخاطی است و توسط مخاط حفره آسیب دیده محدود می شود
[ترجمه ترگمان]A یک mucocele مزمن، بی خطر، و کیست - مانند lesion of است که حاوی ترشح inspissated است و توسط مخاط حفره بیمار محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Results: The tumor usually showed a irregular soft tissue mass around the middle nasal meatus, 15 ca- ses involved the unilateral nasal cavity and paranasal sinuses in the meantime.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: تومور معمولاً دارای توده‌ای نامنظم در بافت نرم در اطراف سوراخ میانی بینی بود که 15 مورد حفره یک طرفه بینی و سینوس‌های پارانازال را درگیر کردند
[ترجمه ترگمان]نتایج: تومور معمولا توده ای بافت نرم و بی قاعده در the بینی را نشان می دهد که شامل حفره های بینی یکجانبه و سینوس ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sphenoethmoid mucoceles are rare, benign, and expansile cyst-like lesions of the paranasal sinuses. They form secondary to chronic inflammation or sinus ostia obstruction.
[ترجمه گوگل]موکوسل اسفنواتموئید ضایعات کیست مانند نادر، خوش خیم و منبسط سینوس های پارانازال است آنها ثانویه به التهاب مزمن یا انسداد اوستیای سینوسی تشکیل می شوند
[ترجمه ترگمان]Sphenoethmoid mucoceles نادر، بی خطر، و expansile کیست - مانند ضایعات of هستند آن ها در معرض التهاب مزمن و یا مانع سینوزیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To study imaging findings and diagnosis value of CT scanning in erodible fungal infection of paranasal sinuses.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی یافته های تصویربرداری و ارزش تشخیصی سی تی اسکن در عفونت قارچی فرسایش پذیر سینوس های پارانازال
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه یافته های تصویربرداری و تشخیص ارزش تشخیصی CT در عفونت قارچی erodible (paranasal)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Purpose : To explore the CT features of malignant lymphoma in nasal cavity and paranasal sinuses.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های سی تی لنفوم بدخیم در حفره بینی و سینوس های پارانازال
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی ویژگی های CT of بدخیم در حفره بینی و سینوس ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

اطراف بینی، پارانازال
مثال:
Paranasal sinuses :سینوس های اطراف بینی ( پارانازال )

بپرس