paramour

/ˈpærəmʊər//ˈpærəmʊə/

معنی: یار، عاشق، معشوقه، رفیقه، فاسق، موله، مول
معانی دیگر: معشوق یا معشوقه (ی شخص زن دار یا شوهردار)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a lover, esp. one in an adulterous affair.
مشابه: lover

جمله های نمونه

1. They bade both the merchant and his paramour adieu.
[ترجمه گوگل]آنها هم از بازرگان و هم با یار او خداحافظی کردند
[ترجمه ترگمان]به هر دو بازرگان و معشوقه اش اشاره کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Paramour comes to mind, but that is a neuter term.
[ترجمه گوگل]Paramour به ذهن می رسد، اما این یک اصطلاح خنثی است
[ترجمه ترگمان]ذهن فرا می رسد، اما این یک اصطلاح neuter است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His wife suspected that he had a paramour.
[ترجمه گوگل]همسرش مشکوک بود که او یک آدم بدجنسی دارد
[ترجمه ترگمان]همسرش مظنون بود که اون معشوقه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Embarrassing emails with his paramour surfaced, his wife moved out, and his approval ratings tanked .
[ترجمه گوگل]ایمیل‌های خجالت‌آوری از جانب شرور او منتشر شد، همسرش از آنجا نقل مکان کرد و میزان محبوبیت او کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نامه های Embarrassing با معشوق خود آشکار شد، همسر او به خارج از کشور نقل مکان کرد و میزان رضایت او tanked بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. " Thou hast kept the secret of thy paramour.
[ترجمه گوگل]"تو راز عفت خود را حفظ کرده ای
[ترجمه ترگمان]تو راز paramour رو نگه داشتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And none but thou shalt be my paramour!
[ترجمه گوگل]و هیچ کس جز تو نخواهی بود پیشروی من!
[ترجمه ترگمان]تو هم معشوقه من خواهی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Keeps thee here is dark to be his paramour?
[ترجمه گوگل]تو را اینجا تاریک نگه می‌دارد تا پیشوای او باشی؟
[ترجمه ترگمان]تو را اینجا نگه می دارد که معشوقه او باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ought a convicted adulteress and her paramour husband to be placed in the highest offices of this free and christian land?
[ترجمه گوگل]آیا زن محصنه محکوم و شوهرش باید در بالاترین مناصب این سرزمین آزاد و مسیحی قرار گیرند؟
[ترجمه ترگمان]باید a و معشوق خود را در عالی ترین مقام های این سرزمین آزاد و مسیحی قرار دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the son of a paramour or a prostitute desire his fathers house, and desert his adoptive father and adoptive mother, and goes to his fathers house, then shall his eye be put out.
[ترجمه گوگل]اگر پسر فاحشه یا فاحشه خانه پدری خود را بخواهد و پدرخوانده و فرزندخوانده خود را رها کند و به خانه پدری خود برود، چشمش بیرون خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]اگر پسر یک معشوقه یا یک روسپی به خانه پدرش برود و او را به فرزندی قبول نماید، پدر و مادرش را که به خانه پدرش می رود، رها کند و به خانه پدرش برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your judgment has been clouded by the sunk-cost fallacy: you hoped to get a master's degree, great food and an Italian paramour.
[ترجمه گوگل]قضاوت شما به دلیل اشتباه در هزینه های غرق شده مخدوش شده است: شما امیدوار بودید که مدرک کارشناسی ارشد، غذای عالی و یک ادیب ایتالیایی بگیرید
[ترجمه ترگمان]این استدلال شما برگرفته از سفسطه گران بها است: امید دارید مدرک کارشناسی ارشد، غذای عالی و یک معشوق ایتالیایی بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They saw me with my thin marathoner's body and wondered what it was that I admired in this portly paramour with the plus-size panties.
[ترجمه گوگل]آنها من را با بدن لاغر ماراتنم دیدند و از خود پرسیدند که چه چیزی را در این ژولیده با شلوارهای سایز بزرگ تحسین می کنم
[ترجمه ترگمان]آن ها مرا با بدن دراز کشیده من دیدند و از خود پرسیدم که آن چه بود که در این معشوقه چاق با شورت اضافه تحسین می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The riot, "the British fans a harsh slap", so that people England's paramour.
[ترجمه گوگل]شورش، "هواداران بریتانیا یک سیلی سخت"، به طوری که مردم انگلستان دلاور
[ترجمه ترگمان]در شورش، \"هواداران انگلیس سیلی سختی زدند\"، به طوری که (معشوق)انگلیس (معشوق)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Shall I believe that unsubstantial death is amorous and keeps you in dark to be his paramour?
[ترجمه گوگل]آیا باور کنم که مرگ غیرمحتمل عاشقانه است و تو را در تاریکی نگه می دارد تا پیشوای او باشی؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید باور کنم که مرگ من عاشقانه است و تو را در تاریکی نگه می دارد تا معشوقه او شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She sought a divorce on the grounds that her husband had a paramour in another town.
[ترجمه گوگل]او به این دلیل درخواست طلاق کرد که شوهرش در یک شهر دیگر شرور دارد
[ترجمه ترگمان]او از این که شوهرش یک معشوقه دیگر در شهر دیگر دارد، تقاضای طلاق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یار (اسم)
adjoint, partner, fellow, bloke, adjunct, sweetheart, friend, helper, alter ego, adjutant, gill, bosom friend, paramour, pal, buddy, billy, chummy, close friend, helpmate, turtledove, yokefellow, pard, playmate, succourer

عاشق (اسم)
amorist, lover, sparker, paramour, swain

معشوقه (اسم)
sweetheart, love, lover, paramour, bonne amie, mistress, concubine, girl, fancy woman, leman, hetaera, inamorata, ladylove, lovemate

رفیقه (اسم)
paramour, concubine, woman, girlfriend

فاسق (اسم)
lover, paramour, debauchee, goat, lecher, libertine, leman

موله (اسم)
paramour

مول (اسم)
paramour

انگلیسی به انگلیسی

• lover, person with whom one shares an illicit relationship

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A lover, especially one in a secret or illicit relationship ❤️
🔍 مترادف: Sweetheart, lover
✅ مثال: She kept her relationship with her paramour hidden from her family and friends
معشوقه، رفیقه
مثال:
licentious ones or those who take paramours
شهوت رانها و یا کسانی که برای خود معشوقه می گیرند.
the person you are having a romantic or sexual relationship with, but are not married to
معشوقه
مثال؛
For instance, in a scandalous novel, a character might have a secret paramour who they meet in secret.
...
[مشاهده متن کامل]

In a conversation about infidelity, someone might say, “He left his wife for his paramour. ”
A person might admit to having a secret relationship by saying, “I can’t deny it, I have a paramour. ”

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/paramour

بپرس