parametric

/ˌperəˈmetrɪk//ˌperəˈmetrɪk/

معنی: پارامتری
معانی دیگر: پارامتری

جمله های نمونه

1. According to Dawes, an untrained Parametric Avalanche can balance an inverted pendulum on the first try.
[ترجمه گوگل]به گفته داوز، یک بهمن پارامتریک آموزش ندیده می تواند آونگ معکوس را در اولین تلاش متعادل کند
[ترجمه ترگمان]بنا به گفته Dawes، یک بهمن Parametric آموزش ندیده می تواند یک پاندول معکوس را در اولین تلاش خود متعادل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. ParaSet defines a new product class based on parametric software development, which manages the complexity of design and maintenance.
[ترجمه گوگل]ParaSet یک کلاس محصول جدید را بر اساس توسعه نرم افزار پارامتریک تعریف می کند که پیچیدگی طراحی و نگهداری را مدیریت می کند
[ترجمه ترگمان]ParaSet یک کلاس محصول جدید براساس توسعه نرم افزار پارامتری تعریف می کند، که پیچیدگی طراحی و نگهداری را مدیریت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Development Inc. and Parametric Technology Corp., after both companies reported better-than-expected earnings.
[ترجمه گوگل]شرکت توسعه و شرکت فناوری پارامتریک، پس از اینکه هر دو شرکت درآمدهای بهتر از حد انتظار را گزارش کردند
[ترجمه ترگمان]شرکت توسعه و شرکت فن آوری پارامتریک پس از آنکه هر دو شرکت گزارش بهتری از درآمده ای مورد انتظار گزارش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The stall and oscillating flow of wind turbine blade using the "Parametric Polynomial Method"are researched in this paper.
[ترجمه گوگل]استال و جریان نوسانی پره توربین بادی با استفاده از "روش چند جمله ای پارامتریک" در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله جریان نوسانی و جریان نوسانی تیغه توربین بادی با استفاده از \"روش Polynomial پارامتریک\" در این مقاله مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A general 3 D parametric modeling method of drum gear is put forward.
[ترجمه گوگل]یک روش کلی مدل‌سازی پارامتریک 3 بعدی دنده درام ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش مدل سازی پارامتریک سه بعدی از لوازم طبل به جلو ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Development of fiber optical parametric amplifier(OPAs) is very fast in recent years.
[ترجمه گوگل]توسعه تقویت کننده پارامتریک فیبر نوری (OPA) در سال های اخیر بسیار سریع است
[ترجمه ترگمان]توسعه تقویت کننده پارامتری اپتیکی فیبر نوری (OPAs)در سال های اخیر بسیار سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The classical problem of non-linear optics is the parametric interaction of waves.
[ترجمه گوگل]مشکل کلاسیک اپتیک غیرخطی برهمکنش پارامتریک امواج است
[ترجمه ترگمان]مساله کلاسیک نور غیر خطی، اثر متقابل امواج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper, parametric variation method is used in kinematic equation of series excitation direct current motor with different turning velocities.
[ترجمه گوگل]در این مقاله از روش تغییرات پارامتریک در معادله سینماتیکی موتور جریان مستقیم تحریک سری با سرعت های چرخشی متفاوت استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، از روش تغییرات پارامتری در معادله سینماتیک یک موتور جریان مستقیم تحریک ترکیبی با سرعت های چرخش متفاوت استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results and Conclusion:Parametric release is a more effective technique compared with traditional method during production quality control of axenic drug products.
[ترجمه گوگل]نتایج و نتیجه‌گیری: رهاسازی پارامتریک در مقایسه با روش سنتی در کنترل کیفیت تولید محصولات دارویی اکسنیک روش مؤثرتری است
[ترجمه ترگمان]نتایج و نتیجه گیری: انتشار پارامتریک یک روش موثرتر در مقایسه با روش سنتی در طی کنترل کیفیت تولید محصولات دارویی axenic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In order to optimize a grinder bed, a parametric finite element model is established, and two optimization strategies, namely lump-sum optimization and stepwise optimization, are discussed.
[ترجمه گوگل]به منظور بهینه سازی بستر آسیاب، یک مدل المان محدود پارامتری ایجاد شده است و دو استراتژی بهینه سازی، یعنی بهینه سازی مجموع و بهینه سازی گام به گام مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]به منظور بهینه سازی بس تر grinder، یک مدل آلمان محدود پارامتری ایجاد می شود و دو راهبرد بهینه سازی به نام های بهینه سازی جمع - جمع و بهینه سازی گام به گام مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Initially, the SSA deployed parametric modeling on just a few dozen projects; they used the tool to determine maintenance costs and whether or not to continue development.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، SSA مدل‌سازی پارامتریک را تنها بر روی چند ده پروژه به کار گرفت آنها از این ابزار برای تعیین هزینه های تعمیر و نگهداری و ادامه یا عدم ادامه توسعه استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، SSA مدل سازی پارامتریک را تنها در چند پروژه مورد استفاده قرار دادند؛ آن ها از این ابزار برای تعیین هزینه های نگهداری و اینکه آیا به توسعه ادامه دهند یا نه، استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Photon statistics of non-degenerate optical parametric processes is discussed, making use of Taylor series approximation.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تقریب سری تیلور، آمار فوتونی فرآیندهای پارامتری نوری غیر منحط مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این تحقیق از تخمین تیلور سری تیلور و استفاده از تقریب تیلور با استفاده از تقریب تیلور استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In addition, a quadrilateral parametric model was proposed to solve the intersecting problem of a free-form surface and a line, and it was successfully applied to calculating tool center.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک مدل پارامتری چهار ضلعی برای حل مسئله تلاقی سطح آزاد و یک خط پیشنهاد شد و با موفقیت در مرکز ابزار محاسبه اعمال شد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، یک مدل پارامتری چهار ضلعی برای حل مساله متقاطع یک سطح آزاد و یک خط پیشنهاد شد، و به طور موفقیت آمیز برای محاسبه مرکز ابزار اعمال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Parametric and bottom - up cost estimation.
[ترجمه گوگل]برآورد هزینه پارامتریک و پایین به بالا
[ترجمه ترگمان]برآورد هزینه با هزینه بالا و پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The parametric method is used in the process of turbine parts modeling and tip clearance analysis.
[ترجمه گوگل]از روش پارامتریک در فرآیند مدل‌سازی قطعات توربین و تحلیل فاصله نوک استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]روش پارامتریک در فرآیند مدل سازی قطعات توربین و تحلیل سطح آب مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارامتری (صفت)
parametric

تخصصی

[کامپیوتر] پارامتری
[برق و الکترونیک] پارامتری
[ریاضیات] پارامتری

انگلیسی به انگلیسی

• of a parameter, of a factor, of a variable that changes according to the circumstances

پیشنهاد کاربران

شاخصی، متغیری، نمایه ای، مولفه ای، فرا سَنجه ای

بپرس