parameterize

جمله های نمونه

1. In Listing parameterize your query by creating an external file that holds your query.
[ترجمه گوگل]در فهرست، پرس و جو خود را با ایجاد یک فایل خارجی که پرس و جو شما را در خود نگه می دارد، پارامتر کنید
[ترجمه ترگمان]در فهرستی از نامه های پرس و جوی تان با ایجاد یک فایل خارجی که پرس و جوی تان را نگه می دارد، فهرست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. SPL members can parameterize these advertised characteristics to control how clients discover and bind to them.
[ترجمه گوگل]اعضای SPL می‌توانند این ویژگی‌های تبلیغاتی را برای کنترل نحوه کشف و اتصال مشتریان به آن‌ها تعیین کنند
[ترجمه ترگمان]اعضای SPL می توانند این ویژگی های تبلیغ شده را به منظور کنترل این که چگونه مشتری به آن ها دست پیدا کرده و به آن ها متصل می کند را کنترل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In each case, it is a good idea to "parameterize" the code and place it into a reusable library, instead of hard-coding the parameters into your code.
[ترجمه گوگل]در هر مورد، ایده خوبی است که به جای کدگذاری سخت پارامترها در کد، کد را "پارامترسازی" کنید و آن را در یک کتابخانه قابل استفاده مجدد قرار دهید
[ترجمه ترگمان]در هر مورد، این ایده خوبی است که کد را \"parameterize\" کنید و آن را در یک کتابخانه قابل استفاده مجدد قرار دهید، به جای کدگذاری سخت پارامترها در کد شما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now let's look at the instructions to parameterize an image.
[ترجمه گوگل]حالا بیایید به دستورالعمل های پارامتری کردن یک تصویر نگاه کنیم
[ترجمه ترگمان]حال بیایید به دستور to یک تصویر نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Operations and parameters variability—You can parameterize operations and parameters at the interface definition level.
[ترجمه گوگل]تغییرپذیری عملیات و پارامترها—شما می توانید عملیات و پارامترها را در سطح تعریف رابط پارامتری کنید
[ترجمه ترگمان]عملیات و تغییرات پارامترها - شما می توانید عملیات ها و پارامترها را در سطح تعریف رابط درنظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So, what we could do is say, let's parameterize this line.
[ترجمه گوگل]بنابراین، کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که بگوییم، بیایید این خط را پارامتر کنیم
[ترجمه ترگمان]خوب، کاری که ما می توانیم انجام دهیم این است که بگوییم، بیایید این خط را امتحان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can parameterize installation arguments in your bundle and expose those arguments as configurable input during the image building process.
[ترجمه گوگل]می‌توانید آرگومان‌های نصب را در بسته خود پارامتر کنید و آن آرگومان‌ها را به‌عنوان ورودی قابل تنظیم در طول فرآیند ساخت تصویر در معرض دید قرار دهید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید arguments نصب را در بسته خود نصب کرده و آن استدلال ها را در طول فرآیند ساختمان تصویر قابل تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We know how to parameterize this line.
[ترجمه گوگل]ما می دانیم که چگونه این خط را پارامتر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می دونیم که چطور این خط رو درست کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This article explains how to parameterize an image, the process at a concept level, and step-by-step instructions on how to perform every sub-task.
[ترجمه گوگل]این مقاله نحوه پارامترسازی یک تصویر، فرآیند در سطح مفهومی و دستورالعمل های گام به گام در مورد نحوه انجام هر کار فرعی را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله توضیح می دهد که چگونه یک تصویر، فرآیند در سطح مفهوم، و دستورالعمل گام به گام روی نحوه انجام هر کار فرعی را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can parameterize production of a form like Figure 1 with a shell script.
[ترجمه گوگل]شما می توانید تولید فرمی مانند شکل 1 را با اسکریپت پوسته پارامتر کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تولید یک فرم مانند شکل ۱ را با یک کدنوشته پوسته بسازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So, maybe we can actually use the angle by which the wheel has turned to parameterize the motion.
[ترجمه گوگل]بنابراین، شاید بتوانیم در واقع از زاویه چرخش چرخ برای پارامترسازی حرکت استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، شاید ما واقعا بتوانیم از زاویه ای استفاده کنیم که در آن چرخ تبدیل به parameterize حرکت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But, I think here, we will get the simplest answer if we parameterize things by the angle.
[ترجمه گوگل]اما، فکر می‌کنم در اینجا، اگر چیزها را بر اساس زاویه پارامتر کنیم، ساده‌ترین پاسخ را خواهیم گرفت
[ترجمه ترگمان]اما، من اینجا فکر می کنم، اگر با زاویه برخورد کنیم ساده ترین پاسخ را دریافت خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Parametric descriptions of a plane, so we haven't really done that because you would need two parameters to parameterize a plane just because it's a two dimensional object.
[ترجمه گوگل]توصیف پارامتریک یک صفحه، بنابراین ما واقعاً این کار را انجام نداده‌ایم زیرا برای پارامترسازی یک صفحه فقط به دلیل اینکه یک شی دو بعدی است به دو پارامتر نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]توصیف پارامتریک یک هواپیما، بنابراین ما واقعا این کار را انجام نداده ایم چون شما به دو پارامتر نیاز دارید که یک هواپیما را درست کنند چون یک شی دو بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The plug-in code generator page proposes a number of samples that the wizard can help you further parameterize.
[ترجمه گوگل]صفحه مولد کد افزونه تعدادی نمونه را پیشنهاد می کند که جادوگر می تواند به شما در پارامترسازی بیشتر کمک کند
[ترجمه ترگمان]صفحه ژنراتور کد دار تعدادی از نمونه ها را پیشنهاد می کند که ساحر می تواند به شما کمک کند تا بیشتر به شما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (computers, mathematics) express in terms of parameters, use variables that determine the form of a function (also parameterise)

پیشنهاد کاربران

بپرس