parallelogram

/ˌpærəˈleləɡræm//ˌpærəˈleləɡræm/

معنی: متوازی الاضلاع
معانی دیگر: (هندسه) متوازی الاضلاع، همرو بر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a four-sided plane figure that has opposite sides parallel and equal to each other.

جمله های نمونه

1. These are the opposite sides of the parallelogram.
[ترجمه 😉] متوازی الاضلاع
|
[ترجمه گوگل]اینها طرف مقابل متوازی الاضلاع هستند
[ترجمه ترگمان]اینها دو طرف این متوازی الاضلاع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is the envelope of a series of parallelograms of equal area and sharing two sides.
[ترجمه گوگل]این پوشش مجموعه ای از متوازی الاضلاع با مساحت مساوی و دارای دو طرف مشترک است
[ترجمه ترگمان]این پاکت یک سری of از مساحت برابر و به اشتراک گذاری دو طرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A hexagon, a cube; here comes a parallelogram.
[ترجمه گوگل]یک شش ضلعی، یک مکعب؛ در اینجا یک متوازی الاضلاع می آید
[ترجمه ترگمان]یک شش گوش، یک مکعب، این متوازی الاضلاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its profile was an irregular parallelogram, and it appeared to be made up of interlocking blocks of crystalline metal.
[ترجمه گوگل]نمای آن یک متوازی الاضلاع نامنظم بود و به نظر می رسید که از بلوک های به هم پیوسته فلز کریستالی تشکیل شده باشد
[ترجمه ترگمان]نیم رخ آن یک متوازی الاضلاع نامنظم بود که به نظر می رسید از بلوک های به هم پیوسته فلز بلوری تشکیل شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Sander Parallelogram distorts the apparent dimensions of an isosceles right angled triangle.
[ترجمه گوگل]متوازی الاضلاع سندر ابعاد ظاهری یک مثلث قائم الزاویه متساوی الساقین را مخدوش می کند
[ترجمه ترگمان]The Parallelogram ابعاد ظاهری مثلث isosceles را distorts می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The shear changed the quadrilateral into a parallelogram.
[ترجمه گوگل]برش چهار ضلعی را به متوازی الاضلاع تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]برشی چهار ضلعی را به یک متوازی الاضلاع تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And, the area of a parallelogram is given by the magnitude of a cross product.
[ترجمه گوگل]و مساحت متوازی الاضلاع با بزرگی حاصل ضرب ضربدری به دست می آید
[ترجمه ترگمان]و مساحت متوازی الاضلاع یک متوازی الاضلاع است که به اندازه یک محصول متقاطع بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By applying parallelogram linkage principle, we developed a new planter that accepted seeds erectly, inserted and pulled out of soil vertically.
[ترجمه گوگل]با اعمال اصل پیوند متوازی الاضلاع، ما یک گلدان جدید ایجاد کردیم که بذرها را به صورت عمودی می پذیرفت، وارد خاک می کرد و به صورت عمودی بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]ما با استفاده از اصل اتصال متوازی الاضلاع یک کشاورز جدید را توسعه دادیم که بذر erectly را پذیرفته و به صورت عمودی از خاک بیرون کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The little parallelogram above your top lip is called the filtrum.
[ترجمه گوگل]متوازی الاضلاع کوچک بالای لب بالایی شما فیلتروم نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]چهار ضلعی کوچک بالای لب فوقانی شما the نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If I scissor the rectangle or parallelogram diagonals.
[ترجمه گوگل]اگر قطرهای مستطیل یا متوازی الاضلاع را قیچی کنم
[ترجمه ترگمان]اگر مستطیل یا parallelogram diagonals را باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They can be combined into a parallelogram.
[ترجمه گوگل]آنها را می توان در یک متوازی الاضلاع ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند با یک متوازی الاضلاع ترکیب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By the parallelogram rule or constructing a force triangle.
[ترجمه گوگل]با قانون متوازی الاضلاع یا ساختن مثلث نیرو
[ترجمه ترگمان]با قاعده متوازی الاضلاع یا ایجاد یک مثلث نیرو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These stars form a parallelogram – a four-sided figure with its opposite sides equally long and parallel to one another.
[ترجمه گوگل]این ستارگان یک متوازی الاضلاع را تشکیل می دهند - شکلی چهار وجهی که اضلاع مخالف آن به همان اندازه بلند و موازی با یکدیگر هستند
[ترجمه ترگمان]این ستاره ها یک متوازی الاضلاع چهار وجهی با دو طرف مقابل خود را به طور مساوی بلند و موازی با یکدیگر تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Teacher: The shape of the parallelogram has changed. What about its perimeter?
[ترجمه گوگل]معلم: شکل متوازی الاضلاع تغییر کرده است در مورد محیط آن چطور؟
[ترجمه ترگمان]معلم: شکل متوازی الاضلاع تغییر کرده است محیط اطرافش چی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Moreover, the parallelogram law is also generalized and some important operator inequalities are established.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، قانون متوازی الاضلاع نیز تعمیم می یابد و برخی نابرابری های مهم عملگر ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، قانون متوازی الاضلاع نیز تعمیم داده می شود و برخی از نابرابری های مهم عامل ایجاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متوازی الاضلاع (اسم)
parallelogram, rhombus

تخصصی

[برق و الکترونیک] متوازی الاضلاع
[ریاضیات] متوازی الاضلاع

انگلیسی به انگلیسی

• four-sided plane figure with the opposite sides parallel and equal
a parallelogram is a four-sided geometrical figure in which every side is parallel to the side opposite it.

پیشنهاد کاربران

parallelogram ( n ) ( p�rəˈlɛləˌɡr�m ) =a flat shape with four straight sides, the opposite sides being parallel and equal to each other
parallelogram
parallelogram: متوازی الاضلاع
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

متوازی الاضلاع

بپرس