parallel bars

/ˈperəˌlelˈbɑːrz//ˈpærəlelbɑːz/

(ژیمناستیک) پارالل، ورزش پارالل ژیمناستیک

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: a set of two horizontal poles parallel to each other and supported by adjustable upright posts, on which gymnasts perform various acrobatic routines.

(2) تعریف: a gymnastic competition on this apparatus.

جمله های نمونه

1. The gymnast swung on the parallel bars.
[ترجمه گوگل]ژیمناستیک روی میله های موازی تاب خورد
[ترجمه ترگمان]ژیمناستیک در میله موازی تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What is the key element in a parallel bars routine?
[ترجمه گوگل]عنصر کلیدی در روال میله های موازی چیست؟
[ترجمه ترگمان]عنصر کلیدی در یک روتین میله های موازی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His movements on the parallel bars were very graceful.
[ترجمه گوگل]حرکات او روی میله های موازی بسیار زیبا بود
[ترجمه ترگمان]حرکات او در میله های آهنی بسیار دلپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yesterday I watched Li Xiaopeng 's performance in parallel bars. It was really marvelous.
[ترجمه گوگل]دیروز اجرای لی شیائوپنگ را در نوارهای موازی تماشا کردم واقعا فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]دیروز من عملکرد لی Xiaopeng را در میله های موازی تماشا کردم واقعا شگفت انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In addition, the parallel bars and pull often inverted walk.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، میله های موازی و کشش اغلب معکوس راه رفتن
[ترجمه ترگمان]به علاوه، میله های موازی و کشیدن اغلب گردش معکوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lynch had the night of his life on the parallel bars.
[ترجمه گوگل]لینچ شب زندگی خود را در میله های موازی گذراند
[ترجمه ترگمان]لینچ شب زندگیش را روی میله های آهنی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Women alone compete on the balance beam and the uneven parallel bars.
[ترجمه گوگل]زنان به تنهایی روی تیر تعادل و میله های موازی ناهموار رقابت می کنند
[ترجمه ترگمان]زنان تنها بر روی میله تعادل و میله های uneven موازی رقابت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The teaching approach of "mastery learning" was used as experiment in gymnastics teaching of long horse, parallel bars, and horizontal bar.
[ترجمه گوگل]رویکرد آموزشی "یادگیری تسلط" به عنوان آزمایش در آموزش ژیمناستیک اسب بلند، میله موازی و میله افقی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش تدریس \"یادگیری\" به عنوان آزمایشی در آموزش ژیمناستیک از اسب بلند، میله های موازی، و نوار افقی استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Men compete in the following order: floor exercise, pommel horse, rings, vault, parallel Bars and Bar.
[ترجمه گوگل]مردان به ترتیب زیر به رقابت می پردازند: ورزش روی زمین، اسب پومل، حلقه، خرک، میله های موازی و میله
[ترجمه ترگمان]مردان با نظم و ترتیب با نظم و ترتیب رقابت می کنند: زمین ورزش، اسب، اسب و حلقه های موازی و بار و بار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bent - Body double Backward somersault with arms hanging is Huang Liping's expert trick on the parallel Bars.
[ترجمه گوگل]خم شده - بادی دوبل سالتو به عقب با بازوهای آویزان، ترفند تخصصی هوانگ لیپینگ در میله های موازی است
[ترجمه ترگمان]زیربند ۸ - ۲ - ۲ - شکل ۲ - ۲ - وضعیت بعد از معلق زدن بدن با آویزان کردن بازوها، حقه تخصصی Huang Liping بر روی طراحی های موازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• gymnastics instrument which is composed of two parallel wooden beams

پیشنهاد کاربران

بپرس