paralanguage

جمله های نمونه

1. As a type of nonverbal communication, paralanguage is of great importance in spoken language communication.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نوع ارتباط غیرکلامی، پارا زبان از اهمیت زیادی در ارتباطات زبان گفتاری برخوردار است
[ترجمه ترگمان]به عنوان نوعی ارتباط غیر کلامی، paralanguage از اهمیت زیادی در ارتباط کلامی سخن گفتن برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They are paralanguage, sounds that go along with language.
[ترجمه گوگل]آنها پارا زبان هستند، صداهایی که همراه با زبان هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها paralanguage، صداهایی هستند که همراه با زبان حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The use of paralanguage in the comedy Friends is found to be characterized by variations between individuals and between the male and the female.
[ترجمه گوگل]مشخص شده است که استفاده از زبان فرا زبانی در کمدی دوستان با تفاوت بین افراد و بین مرد و زن مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]استفاده از paralanguage در فیلم کمدی، با اختلاف بین افراد و بین مرد و مرد مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Paralanguage, as a kind of nonverbal symbol, is of considerate importance in intercultural communication.
[ترجمه گوگل]فرازبان به عنوان نوعی نماد غیرکلامی در ارتباطات بین فرهنگی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]paralanguage، به عنوان یک نماد غیر کلامی، اهمیت زیادی در ارتباط بین فرهنگ ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper focuses on kinesic behavior and paralanguage since their influence on interpretation are believed to be more conspicuous, compared with other categories of nonverbal communication.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر رفتار جنبشی و فرازبان تمرکز دارد زیرا اعتقاد بر این است که تأثیر آنها بر تفسیر در مقایسه با سایر دسته‌های ارتباط غیرکلامی آشکارتر است
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر رفتار kinesic و paralanguage تمرکز دارد زیرا تاثیر آن ها بر تفسیر، در مقایسه با مقوله های دیگر ارتباط غیر کلامی، مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Writing requirements in today's media images and Paralanguage closely linked with and complement each other, become unified whole.
[ترجمه گوگل]الزامات نوشتاری در تصاویر رسانه‌ای امروزی و پارالانگوژی که پیوند نزدیکی با یکدیگر دارند و مکمل یکدیگر هستند، یکپارچه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]نوشتن الزامات در تصاویر رسانه ای امروز و ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر و مکمل یکدیگر، به طور کلی یکپارچه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Paralanguage sounds just the opposite from the words themselves.
[ترجمه گوگل]Paralanguage درست برعکس خود کلمات به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]به نظر می آید که درست برعکس کلماتی است که خودشان می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Paralanguage is one of kind of particular language phenomenon and emerges with the sound language.
[ترجمه گوگل]Paralanguage یکی از پدیده های خاص زبانی است و با زبان صدا پدیدار می شود
[ترجمه ترگمان]paralanguage یکی از انواع پدیده زبان خاص است و با زبان صدا ظهور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The remarkable influence of context over use of paralanguage evinces the fact that contextual factors must be fully taken into account in the understanding of paralinguistic communication.
[ترجمه گوگل]تأثیر قابل توجه زمینه بر استفاده از زبان فرازبانی گویای این واقعیت است که عوامل زمینه ای باید به طور کامل در درک ارتباطات فرازبانی در نظر گرفته شوند
[ترجمه ترگمان]تاثیر قابل توجه متن بر استفاده از paralanguage این حقیقت را نشان می دهد که عوامل زمینه ای باید به طور کامل در درک ارتباطات paralinguistic در نظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Paralanguage, including body language, has been extensively studied in social psychology.
[ترجمه گوگل]فرازبان، از جمله زبان بدن، به طور گسترده در روانشناسی اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]paralanguage، از جمله زبان بدنی، به طور گسترده در روان شناسی اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are paralanguage and silence.
[ترجمه گوگل]آنها پارا زبان و سکوت هستند
[ترجمه ترگمان]همه ساکت و ساکت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Language is more than words. It also includes kinesics (body language) and paralanguage (pitch, tone, and wordless noises).
[ترجمه گوگل]زبان فراتر از کلمات است همچنین شامل حرکات حرکتی (زبان بدن) و پارا زبان (بلند، لحن و صداهای بی کلام) است
[ترجمه ترگمان]زبان بیشتر از کلمات است همچنین شامل kinesics (زبان بدنی)و paralanguage (صدای، صدا، و صداهای بی کلام)نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The paper tries to show the culture difference in non-verbal communication through body language, paralanguage, object language, environmental language.
[ترجمه گوگل]در این مقاله سعی شده است که تفاوت فرهنگ در ارتباطات غیرکلامی از طریق زبان بدن، فرازبان، زبان ابژه و زبان محیطی نشان داده شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله سعی دارد تفاوت فرهنگ در ارتباط غیر کلامی از طریق زبان بدنی، زبان بدنی، زبان شی، زبان محیطی را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• non verbal vocal features that accompany speech in order to communicate specific meanings

پیشنهاد کاربران

paralanguage ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: پیرازبان
تعریف: آن جنبه هایی از رفتار کلامی، مانند مکث و تغییر لحن، که علی رغم معنی دار بودن در نظام زبان قرار نمی گیرند
فرازبان

بپرس