paraffin

/ˈperəfən//ˈpærəfɪn/

معنی: پارافین
معانی دیگر: (شیمی) رجوع شود به: alkaane، (انگلیس) رجوع شود به: kerosene

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an odorless waxy white substance derived from petroleum, wood, or coal and used to make candles, sealing materials, and waxed paper.

(2) تعریف: (chiefly British) a thin liquid fuel obtained by distilling petroleum, coal shale, or the like; kerosene.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: paraffins, paraffining, paraffined
• : تعریف: to cover or saturate with paraffin.

جمله های نمونه

1. The fire blazed up when I added paraffin.
[ترجمه گوگل]وقتی پارافین اضافه کردم آتش شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]وقتی که به پارافین اضافه کردم، آتش زبانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fire blazed up when he added paraffin.
[ترجمه گوگل]وقتی پارافین اضافه کرد آتش شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]وقتی به پارافین اضافه کرد، آتش زبانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Paraffin has the property of dissolving grease.
[ترجمه گوگل]پارافین خاصیت حل کنندگی چربی را دارد
[ترجمه ترگمان] Paraffin اموال رو از دست داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If they're knocked over, the paraffin leaks and ignites, causing what firefighters say are some of the worst fires.
[ترجمه گوگل]اگر آن‌ها ضربه بخورند، پارافین نشت می‌کند و مشتعل می‌شود و به گفته آتش‌نشان‌ها یکی از بدترین آتش‌سوزی‌ها می‌شود
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها واژگون شوند، پارافین و فوران پارافین مشتعل می شوند و باعث می شوند که آنچه که آتش نشان ها می گویند برخی از بدترین آتش سوزی ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We used paraffin sections which may account for the 50% sensitivity that we found.
[ترجمه گوگل]ما از مقاطع پارافینی استفاده کردیم که ممکن است 50 درصد حساسیتی را که ما پیدا کردیم را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]ما از بخش های پارافین استفاده کردیم که ممکن است برای حساسیت ۵۰ درصدی که ما پیدا کردیم، حساب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sections are lapped using paraffin oil as a lubricant.
[ترجمه گوگل]بخش ها با استفاده از روغن پارافین به عنوان روان کننده پوشش داده می شوند
[ترجمه ترگمان]بخش هایی از روغن پارافین به عنوان روان کننده در جریان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This antibody can be used on paraffin embedded tissue.
[ترجمه گوگل]این آنتی بادی را می توان بر روی بافت پارافینی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این آنتی بادی می تواند در بافت embedded پارافین مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Placebo capsules contained liquid paraffin for adults and olive oil for children.
[ترجمه گوگل]کپسول های پلاسبو حاوی پارافین مایع برای بزرگسالان و روغن زیتون برای کودکان بود
[ترجمه ترگمان]کپسول Placebo حاوی پارافین مایع برای بزرگسالان و روغن زیتون برای کودکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Other fires Gas or paraffin heaters should only ever be used in well ventilated rooms as they give off carbon monoxide.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی دیگر بخاری های گازی یا پارافینی را فقط باید در اتاق هایی با تهویه مناسب استفاده کرد زیرا مونوکسید کربن از خود خارج می کنند
[ترجمه ترگمان]سایر آتش سوزی ها یا گرم کن های مخصوص پارافین، تنها باید در اتاق هایی با تهویه مناسب مورد استفاده قرار گیرند تا مونوکسید کربن را تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Formalin-fixed tissues were embedded in paraffin.
[ترجمه گوگل]بافت های ثابت شده با فرمالین در پارافین جاسازی شدند
[ترجمه ترگمان]tissues تثبیت شده در پارافین قرار داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Strings of paraffin lamps gleam along the upper decks and dance in the inky water.
[ترجمه گوگل]رشته هایی از لامپ های پارافینی در امتداد عرشه های بالایی می درخشند و در آب جوهری می رقصند
[ترجمه ترگمان]نور چراغ های نفتی روی عرشه بالایی برق می زد و در آب جوهری می رقصید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their relatives carted away their bicycles and paraffin lamps.
[ترجمه گوگل]بستگان آنها دوچرخه ها و لامپ های پارافینی آنها را دور می کردند
[ترجمه ترگمان]بستگان آن ها دوچرخه و چراغ های پارافین خود را حمل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After five hours with paraffin primus, and still no steam, I gave up.
[ترجمه گوگل]بعد از پنج ساعت با پارافین پریموس، و هنوز بخار نداشتم، منصرف شدم
[ترجمه ترگمان]بعد از پنج ساعت، با پارافین، و هنوز هیچ بخار نمی شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارافین (اسم)
paraffin

تخصصی

[نفت] پارافین

انگلیسی به انگلیسی

• white substance that resembles wax (used in the manufacturing of medical preparations and other products)
paraffin is a strong-smelling liquid which is used as a fuel in heaters, lamps, and engines.

پیشنهاد کاربران

بپرس