بهشت آیین. [ ب ِ هَِ ] ( ص مرکب ) مانند بهشت. بهشت آسا. ( ناظم الاطباء ) :
بهشت آئین سرایی را بپرداخت
ز هر گونه در او تمثالها ساخت.
رودکی.
در آن مرغزار بهشت آئین خیمه ها زدند. ( اسکندرنامه نسخه ٔ نفیسی ) .
خلد پیکر
بهشت آسا
بهشت آئین سرایی را بپرداخت
ز هر گونه در او تمثالها ساخت.
رودکی.
در آن مرغزار بهشت آئین خیمه ها زدند. ( اسکندرنامه نسخه ٔ نفیسی ) .
خلد پیکر
بهشت آسا