parachute

/ˈperɪˌʃuːt//ˈpærəʃuːt/

معنی: چتر نجات، پاراشوت
معانی دیگر: با چتر نجات فرود آمدن، با فرود چتر افکندن یا بار ریزی کردن، فرود چتر، هر چیز به شکل چتر نجات، هر چیز نجاتبخش (مانند چتر نجات)، پاراشوت بکار بردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large device made of strong, thin cloth and attached cords in a conical arrangement, forming an umbrella that slows the descent of a person or heavy object, esp. one that has jumped or been dropped from an airplane.

(2) تعریف: any similar device such as one used to slow the forward speed of an automobile or airplane.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: parachutes, parachuting, parachuted
• : تعریف: to drop or deliver (soldiers, supplies, or the like) by parachute.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: parachuter (n.), parachutist (n.)
• : تعریف: to descend by using a parachute.

جمله های نمونه

1. parachute landing
فرود با چتر نجات

2. suddenly the parachute collapsed
چتر نجات ناگهان مچاله شد.

3. as it approached the building, the parachute started to wilt
چتر نجات ضمن نزدیک شدن به ساختمان شروع کرد به جمع شدن.

4. if you press this button, your parachute will be disengaged from the hook
اگر این دکمه را فشار بدهید چتر نجات شما از قلاب باز خواهد شد.

5. a few seconds after he jumped, his parachute puffed out
چند لحظه پس از اینکه پرید باد چتر نجات او را گسترده کرد.

6. Please release the parachute when there is an emergency.
[ترجمه گوگل]لطفاً در مواقع اضطراری چتر نجات را رها کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا وقتی که یک وضعیت اضطراری وجود دارد، چترنجات را رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He made his first parachute jump at the age of seventy.
[ترجمه گوگل]او اولین پرش با چتر نجات خود را در هفتاد سالگی انجام داد
[ترجمه ترگمان]اولین پرش با چترنجات را در سن هفتاد سالگی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When his parachute failed he thought he was a goner.
[ترجمه گوگل]وقتی چتر نجاتش از کار افتاد، فکر کرد که یک راننده است
[ترجمه ترگمان]وقتی چترنجات شکست خورد فکر کرد که اون دیگه رفتنی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He died when a parachute jump went tragically wrong.
[ترجمه گوگل]او در اثر پرش چتر نجات به طرز غم انگیزی جان خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]او زمانی مرد که یک پرش با چترنجات به طرز بد اشتباهی رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His parachute became tangled in the wheels of the plane.
[ترجمه گوگل]چتر نجات او در چرخ های هواپیما گیر کرد
[ترجمه ترگمان]چترنجات در چرخ های هواپیما گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was going to do a parachute jump but I wimped out at the last minute.
[ترجمه گوگل]می خواستم پرش با چتر نجات انجام دهم اما در آخرین لحظه بیرون رفتم
[ترجمه ترگمان]می خواستم با چترنجات حرکت کنم، اما در دقیقه آخر گند زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The parachute floated gently down to earth.
[ترجمه گوگل]چتر نجات به آرامی روی زمین شناور شد
[ترجمه ترگمان]چترنجات به آرامی روی زمین شناور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'd love to do a parachute jump, but I can't pluck up the/enough courage.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم یک پرش با چتر نجات انجام دهم، اما نمی توانم جسارت کافی را داشته باشم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم با چترنجات پرش کنم، اما جرات پیدا کردن شجاعت و شجاعت کافی را ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Douglas made his first 000 foot parachute jump yesterday.
[ترجمه گوگل]داگلاس دیروز اولین پرش با چتر 000 پا را انجام داد
[ترجمه ترگمان]داگلاس اولین پرش با چترنجات خود را دیروز انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's going to do a parachute jump for charity.
[ترجمه گوگل]او قصد دارد برای خیریه یک پرش با چتر نجات انجام دهد
[ترجمه ترگمان]اون میخواد یه چترنجات کوچولو برای خیریه پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چتر نجات (اسم)
parachute

پاراشوت (اسم)
parachute

تخصصی

[نساجی] چتر نجات
[ریاضیات] چتر نجات

انگلیسی به انگلیسی

• cloth dome-shaped device used for descent from airplanes
skydive, jump from an airplane with a parachute
a parachute is a device which enables a person or a thing to float to the ground from an aircraft. it consists of a large circle of thin cloth attached to the body or to the object by strings.
if someone parachutes somewhere, they jump from an aircraft using a parachute.
if someone parachutes a person or thing somewhere, they drop that person or thing there from an aircraft with a parachute attached.

پیشنهاد کاربران

به معنای on boarding هم کاربرد دارد، آماده کردن نیروی جدید برای شروع به کار.
معارفه
parachute: چتر نجات
parachuting: چتربازی
open parachute: باز کردن چتر ( پس از چند ثانیه از پریدن )
example: he has gone to parachuting but her parachute didn't open and he died ✅
✅ او رفته بود به چتر سواری ولی چترش باز نشد و مرد.
parachute
فُرودچَتر ، چَترِ فُرود
1. چتر نجات
2. با چتر نجات پریدن ( از هواپیما )
3. با چتر پایین انداختن ( از هواپیما )
parachute ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: چتر 1
تعریف: وسیلۀ چترمانندی که از آن برای فرود انسان یا پایین فرستادن بار استفاده شود|||متـ . چتر نجات
با چتر ( پایین ) انداختن
NASA's Mars Parachute Had a Hidden Code. Meet the People Who Cracked It
NEW YORK TIMES@
با چتر پریدن

بپرس