para

/ˈperə//ˈpærə/

(از ریشه ی فارسی: پاره - واحد پول یوگسلاوی سابق برابر با یک صدم دینار) پارا، مخفف:، پاراگراف، پیشوند:، کنار، مجاور، پهلوی، پار - [parasite]، فرا -، ورای، آن طرف، آن سوی [paranormal]، فرعی، ثانوی، شعبه ای [paralegal]، (شیمی) ایزومر (isomer)، (در حلقه ی بنزن) مقابل هم، (پزشکی) دارای نقش یا اهمیت ثانوی، نابهنجار، خراب [parahormone یا paramnesia]، همانند، شبیه [paratyphoid]، مخفف: کشور پاراگوئه، پیشوند: محافظت، پادکاری، پاد-، با چتر نجات [parados یا paradrop]، موازی مخفف: کشور پاراگوئه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: para, paras
• : تعریف: the smaller monetary unit of Yugoslavia. (Cf. dinar.)
پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: beside.

- parable
[ترجمه گوگل] تمثیل
[ترجمه ترگمان] تمثیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- parody
[ترجمه گوگل] تقلید
[ترجمه ترگمان] تقلید کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: beyond.

- parapsychology
[ترجمه محمدرضا] فراروانشناسی - شبه روانشناسی
|
[ترجمه گوگل] فراروانشناسی
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- paralogism
[ترجمه گوگل] پارالوژیسم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: abnormal; disorder.

- paresthesia
[ترجمه گوگل] پارستزی
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- paramnesia
[ترجمه گوگل] پارامنزی
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: subsidiary; accessory.

- paralegal
[ترجمه گوگل] حقوقی
[ترجمه ترگمان] دستیار وکیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: resembling.

- parathyroid
[ترجمه گوگل] پاراتیروئید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: protection.

- parasol
[ترجمه گوگل] چتر آفتابی
[ترجمه ترگمان] چتر آفتابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- parachute
[ترجمه گوگل] چتر نجات
[ترجمه ترگمان] چترنجات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: parachute.

- paratrooper
[ترجمه گوگل] سرباز چترباز
[ترجمه ترگمان] سرباز چترباز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Para Handy raises a new head of steam Nan Spowart reports on the re-creation of a West coast legend.
[ترجمه گوگل]پارا هندی رئیس جدید استیم را مطرح می کند نان اسپوارت در مورد بازسازی یک افسانه ساحل غربی گزارش می دهد
[ترجمه ترگمان]\"پاراچنار\" یک سری جدید از بخار به نام \"نان\" ایجاد می کند که در مورد ایجاد دوباره یک افسانه ساحلی غربی گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In schools the increasing number of para. professionals creeping in under the resources umbrella have understandably aroused suspicions in teachers' union branches.
[ترجمه گوگل]در مدارس افزایش تعداد بند حرفه‌ای‌هایی که زیر چتر منابع می‌روند، به‌طور قابل‌توجهی شبهاتی را در شاخه‌های اتحادیه معلمان برانگیخته‌اند
[ترجمه ترگمان]در مدارس تعداد رو به افزایش پارا دارد متخصصانی که زیر چتر منابع می خزیدند، به طور قابل درکی سو ظن ها را نسبت به شاخه های اتحادیه معلمان برانگیخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Indeed, Working Together, para 19 states that minutes should be sent to all present.
[ترجمه گوگل]در واقع، Working Together، بند 19 بیان می کند که صورتجلسه باید برای همه حاضران ارسال شود
[ترجمه ترگمان]در واقع، کار با یکدیگر، پارا ۱۹ می گوید که دقیقه ها باید به همه حال ارسال شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was killed with 16 comrades from 2 Para during the storming of Goose Green.
[ترجمه گوگل]او با 16 رفیق از 2 پارا در طوفان گوس گرین کشته شد
[ترجمه ترگمان]او در طی حمله به گرین گوس با ۱۶ تن از دوستانش کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such payments would come within para 10 of the Statement as compensation for loss of office rather than in anticipation of retirement.
[ترجمه گوگل]چنین پرداخت‌هایی در بند 10 بیانیه به‌عنوان غرامت برای از دست دادن مقام به جای پیش‌بینی بازنشستگی انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]چنین پرداخت هایی به صورت غرامت به عنوان غرامت برای از دست دادن دفتر به جای پیش بینی بازنشستگی انجام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The note at para 29/11/2 of the 1993 White Book now gives some further guidance.
[ترجمه گوگل]یادداشت پاراگراف 29/11/2 کتاب سفید 1993 اکنون راهنمایی های بیشتری را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که این یادداشت در روزه ای ۲۹ \/ ۱۱ \/ ۲ از کتاب سفید ۱۹۹۳ راهنمایی بیشتری را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tenemos que comenzar a ahorrar para los estudios universarios de Teresa.
[ترجمه گوگل]Tenemos que comenzar a ahorrar para los estudios universarios de Teresa
[ترجمه ترگمان] Tenemos پارا ی a ahorrar estudios estudios universarios de Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa Teresa
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Note the age, gravida para, and gestational age.
[ترجمه گوگل]به سن، بارداری و سن بارداری توجه کنید
[ترجمه ترگمان]به سن، پارا پارا، و سن حاملگی توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No HPV was detected in para cancerous and non tumorous tissues.
[ترجمه گوگل]هیچ گونه HPV در بافت های پاراسرطانی و غیر توموری مشاهده نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ HPV در سلول های سرطانی و غیر tumorous تشخیص داده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Death Alone Can Free Them From Servitude, Said Para - Brahma.
[ترجمه گوگل]پارا - برهما گفت: مرگ به تنهایی می تواند آنها را از بندگی رهایی بخشد
[ترجمه ترگمان]تنها مرگ می تواند آن ها را از Servitude، سعید Para - Brahma آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Para. 1 It is time to train students not in symbol manipulation, but in social thought.
[ترجمه گوگل]پاراگراف 1 زمان آن فرا رسیده است که دانش آموزان را نه در دستکاری نمادها، بلکه در تفکر اجتماعی آموزش دهیم
[ترجمه ترگمان]پارا ۱ زمانی است که دانش آموزان را با دستکاری نماد، بلکه در اندیشه اجتماعی آموزش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two big giant star James and Peirce's para - position is the attention focal point without doubt.
[ترجمه گوگل]موقعیت پارا - دو ستاره غول پیکر جیمز و پیرس بدون شک نقطه کانونی توجه است
[ترجمه ترگمان]دو ستاره بزرگ بزرگ جیمز و Peirce در موقعیت پارا قرار دارند بدون تردید نقطه کانونی توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Reemplace el objetivo con uno que funcione para usted.
[ترجمه گوگل]جایگزینی برای استفاده از یک هدف
[ترجمه ترگمان]Reemplace el uno که برای شما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Today, Para Misaram's house is undergoing significant refurbishment - thanks to the help of Tzu Chi volunteers. While fixing the leaky roof, volunteers realized the home had no bathrooms.
[ترجمه گوگل]امروز، به لطف کمک داوطلبان تزو چی، خانه پارا میسارام ​​در حال بازسازی قابل توجهی است هنگام تعمیر سقف نشتی، داوطلبان متوجه شدند که خانه حمام ندارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر خانه Para در حال انجام نوسازی قابل توجهی است - به لطف کمک از جانب داوطلبان برقع پوش داوطلبان در حالی که سقف چکه را تعمیر می کردند متوجه شدند که خانه حمام ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• coin of low value, penny
a para is a paratrooper; an informal word.

پیشنهاد کاربران

تعداد زایمان های مادر بعد از ۲۰هفته حاملگی جدا از اینکه زنده بدنیا آمده باشند یا مرده
Abortionیا سقط زمانی گفته می شود که قبل از ۲۰ هفته حاملگی اتفاق افتاده باشد
پیشوند para در فارسی با پیشوند پرا و پیرا ( به معنی پیرامونی ) می آید مانند پیرازیست سپهر ( parabiosphere ) و پراساخت ( paralogous ) و پیرااجتماعی ( Parasocial ) . همچنین واژۀ پیراپزشکی مربوط به موضوعات گوناگون پیرامون موضوع پزشکی به کار می رود.
[پزشکی] پارا: زنی که یک نوزاد قابل زنده ماندن زاییده باشد
پیشوند
1. در کنار؛ نزدیک
پارامتر
پاراتیروئید
2. فراتر از
فراروانشناسی
3. شبیه بودن
پارامنزی
4. معیوب; غیرطبیعی
پارستزی
5. زیرمجموعه به
پارافیز
6. ( معمولا به صورت مورب )
...
[مشاهده متن کامل]

بیانگر این است که یک ترکیب آلی حاوی یک حلقه بنزن با جایگزین هایی است که به اتم هایی متصل هستند که مستقیماً در مقابل حلقه قرار دارند ( موقعیت های 1، 4 )
پارادینیتروبنزن
برای کرزول
مخفف: p. ارتو ( حس 4 ) ، متا ( حس 4 ) را مقایسه کنید
7. یک ایزومر، پلیمر یا ترکیب مربوط به یک ترکیب مشخص را نشان می دهد
پارالدئید
پاراکازئین
8. نشان دهنده شکل یک ماده دو اتمی است که در آن اسپین های دو اتم تشکیل دهنده ضد موازی هستند.
پاراهیدروژن
ارتو ( حس 6 ) را مقایسه کنید.

منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/para
PREFIX
1. beside; near
parameter
parathyroid
2. beyond
parapsychology
3. resembling
paramnesia
4. defective; abnormal
paraesthesia
5. subsidiary to
paraphysis
...
[مشاهده متن کامل]

6. ( usually in italics )
denoting that an organic compound contains a benzene ring with substituents attached to atoms that are directly opposite across the ring ( the 1, 4 - positions )
paradinitrobenzene
para - cresol
Abbreviation: p - . Compare ortho - ( sense 4 ) , meta - ( sense 4 )
7. denoting an isomer, polymer, or compound related to a specified compound
paraldehyde
paracasein
8. denoting the form of a diatomic substance in which the spins of the two constituent atoms are antiparallel
parahydrogen
Compare ortho - ( sense 6 )

زن زائو
para ( علوم سلامت )
واژه مصوب: زایمند
تعریف: زنی که نوزادی را بدون در نظر گرفتن زنده یا مرده بودن آن به دنیا آورده باشد
پاره ، پار، به معنی بخش ، قطعه ، ناقص ( متضاد کامل )
ماننده پاره سنگ ، پاره آجر
پارالمپیک، پاراگراف و بسیاری دیگر . . .
اشاره به زنی که قبلا زایمان کرده است.
انگل ( زیست شناسی )
بنام خالق یکتا، . با سلام، حقیر در دیکشنری روانپزشکی پیشوند Para را که معنی واژه را تغییر میدهد در صورت صلاحدید کارشناسان اضافه میکنم چون خیلی مهم است ، به هر واژه ای که پارا بچسبد معنی را عوض میکند مثلا
...
[مشاهده متن کامل]
فیلیا که به معنی دوست داشتن هست اگر به صورت پارا فیلیا نوشته شود دوست داشتن انورمال یعنی انحراف جنسی که دهها واژه برای آن میتوان نوشت. یا کلمهsuiside که به معنی خودکشی واقعی هست با افزودن پارا به آن خودکشی به قصد فریب و جلب توجه میباشد یعنی فردنمیخواهد خود کشی کند ولی با اقداماتی دیگران را به اشتباه انداخته و اینگونه افراد نیاز به محبت و توجه دارند. یا واژه کلینیک که مرکزیت دارد با پارا کلینیک معنی آن عوض میشود اقدامات پاراکلینیکی که پزشکان محترم تعیین میکنند مثل آزمایش دادن، عکسبرداری، سونو گرافی و دهها مورد که به دستور طبیب جهت دیاگنوز یا تشخیص بیماری لازم هست. بنده با بضاعت علمی کمی که دارم سعی در انتقال دانش کم خود به دیگران میباشم چرا که زکات علم نشر آن هست. با عرض پوزش و تشکر.

تعداد زایمان های مادر ( از نظر مامایی )
زن زایمان کرده ( از نظر پزشکی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس