par up

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
هم سطح شدن / برابر شدن / رسیدن به حد استاندارد
در زبان محاوره ای یا ورزشی:
اومد رو حساب، رسید به سطح معمول، با بقیه برابر شد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ( ورزشی – گلف ) :
در گلف، ممکنه به معنای رسیدن به امتیاز �پار� باشه—یعنی بازیکن در یک دور با تعداد ضربات استاندارد توپ را وارد سوراخ کرده
مثال: He parred up after a rough start.
بعد از شروع سخت، امتیازش رو به سطح استاندارد رسوند.
2. ( مالی – استعاری ) :
در زمینه های مالی یا عملکردی، ممکنه به معنای رسیدن به سطح قابل قبول یا استاندارد باشه
مثال: The company finally parred up with its competitors.
شرکت بالاخره با رقباش هم سطح شد.
3. ( محاوره ای – انگیزشی ) :
گاهی به صورت غیررسمی برای اشاره به تلاش برای رسیدن به سطح دیگران یا جبران عقب ماندگی استفاده می شه
مثال: I need to par up before the next round.
باید خودمو برسونم قبل از مرحله ی بعدی.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
catch up – level up – match – equalize – come up to standard