1. Read in studio A paperboy has been telling of his ordeal at the hands of a gunman.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید یک پسر کاغذی از مصیبت خود به دست یک مرد مسلح می گوید
[ترجمه ترگمان]بخوانید در استودیو \"paperboy\" در دستان یک مرد مسلح از امتحان خود مطلع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They spent 40 minutes locked inside . . . another paperboy arriving for work raised the alarm.
[ترجمه گوگل]آنها 40 دقیقه را در داخل بسته بودند یکی دیگر از روزنامه نگاران که برای کار آمده بود زنگ خطر را به صدا درآورد
[ترجمه ترگمان]اونا ۴۰ دقیقه اونجا زندانی شدن، یه نامه دیگه مونده که زنگ خطر رو بلند کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mr Thomas sent her out with another paperboy to make sure she was all right.
[ترجمه گوگل]آقای توماس او را با یک کاغذفروش دیگر فرستاد تا مطمئن شود که حالش خوب است
[ترجمه ترگمان]اقای توماس او را بیرون فرستاد تا مطمئن شود که حالش خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That bloody paperboy - why does he always deliver so late? It's not like he has a huge round to do.
[ترجمه گوگل]آن کاغذبازی خونین - چرا همیشه اینقدر دیر تحویل می دهد؟ اینطور نیست که او دور بزرگی برای انجام دادن داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه فروشی لعنتی چرا همیشه این قدر دیر می کنه؟ مثل این نیست که اون یه دور بزرگ برای انجام دادن داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Johnny has a job as a paperboy, but he wants a job in a gas station.
[ترجمه گوگل]جانی شغل کاغذفروشی دارد، اما میخواهد در پمپ بنزین کار کند
[ترجمه ترگمان]جانی به عنوان a شغل دارد، اما او می خواهد در یک پمپ بنزین کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The paperboy used a wagon to help him make his deliveries.
[ترجمه گوگل]پسر کاغذی از یک واگن برای کمک به او برای تحویل گرفتن استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه فروشی از یک ارابه برای کمک به او به او کمک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Oilman-to-be Pickens also showed zeal as a 12-year-old paperboy, quickly expanding his 28-house paper route to 156 by taking over the routes of his competitors.
[ترجمه گوگل]پیکنز نفتی آینده نیز به عنوان یک پسر کاغذی 12 ساله غیرت نشان داد و با در اختیار گرفتن مسیرهای رقبای خود، به سرعت مسیر کاغذی 28 خانه ای خود را به 156 افزایش داد
[ترجمه ترگمان]Oilman - نیز شور و شوق را به عنوان یک paperboy ۱۲ ساله نشان داد که به سرعت در حال گسترش مسیر کاغذ ۲۸ ساله خود به ۱۵۶ با در نظر گرفتن مسیرهای رقبای خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The paperboy missed the porch and landed the paper right between Devon's giant tits.
[ترجمه گوگل]پسر کاغذی ایوان را از دست داد و کاغذ را درست بین دخترهای غول پیکر دوون فرود آورد
[ترجمه ترگمان]روزنامه فروشی ایوان خانه را از دست داد و روزنامه را درست بین سینه های بزرگ دون دوان فرود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Also write in "paperboy" to let me know you have actually read this post.
[ترجمه گوگل]همچنین در "paperboy" بنویسید تا به من اطلاع دهید که واقعاً این پست را خوانده اید
[ترجمه ترگمان]همچنین در \"paperboy\" بنویسید تا به من بگویید که شما در واقع این پست را خوانده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. John has a job as a paperboy, but he wants a job in a gas station. His father says that a bird in hand is worth two in the bush.
[ترجمه گوگل]جان شغل کاغذفروشی دارد، اما میخواهد در پمپ بنزین کار کند پدرش می گوید که یک پرنده در دست دو تا در بوته می ارزد
[ترجمه ترگمان]جان یک شغل به عنوان a دارد، اما او می خواهد در یک پمپ بنزین کار کند پدرش می گوید که یک پرنده در دست ارزش دو نفر را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I tried it on the paperboy this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح آن را روی کاغذفروشی امتحان کردم
[ترجمه ترگمان]امروز صبح آن را امتحان کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Andy took his first job as a paperboy at age 11 and never looked back.
[ترجمه گوگل]اندی اولین کار خود را به عنوان یک کاغذفروش در 11 سالگی آغاز کرد و هرگز به عقب نگاه نکرد
[ترجمه ترگمان]اندی اولین کار خود را در سن ۱۱ سالگی انجام داد و هرگز به عقب نگاه نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When his family moved to Washington, D. C., Buffett became a paperboy for The Washington Postits rival the Times-Herald.
[ترجمه گوگل]زمانی که خانوادهاش به واشنگتن دی سی نقل مکان کردند، بافت برای رقیب روزنامه واشنگتن پستیتز، تایمز-هرالد، کاغذبازی شد
[ترجمه ترگمان]وقتی خانواده اش به واشنگتن رفتند، دی ج \" بافت \"به عنوان\" paperboy \"برای\" Washington Postits \"(Washington Postits)،\" Times - هرالد \" (Times Times)قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. "My dog is so smart, " says the first owner, "that every morning he waits for the paperboy to come around.
[ترجمه گوگل]صاحب اول می گوید: «سگ من آنقدر باهوش است که هر روز صبح منتظر می ماند تا پسر کاغذی بیاید
[ترجمه ترگمان]صاحب اولی می گوید: \" سگ من خیلی باهوش است و هر روز صبح صبر می کند تا the بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید