paper tiger

/ˈpeɪpərˈtaɪɡər//ˈpeɪpəˈtaɪɡə/

(شخص یا کشور و غیره که تهدید می کند ولی نیرو و اراده ندارد) ببر کاغذی، پهلوان پنبه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person, group, or nation that seems strong or powerful enough to pose a threat, but is actually weak or ineffectual; empty threat.

جمله های نمونه

1. The Soviet Union was suddenly revealed as a paper tiger.
[ترجمه گوگل]اتحاد جماهیر شوروی به طور ناگهانی به عنوان یک ببر کاغذی آشکار شد
[ترجمه ترگمان]اتحاد جماهیر شوروی به طور ناگهانی به عنوان یک ببر کاغذ آشکار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But it remains difficult to see how the paper tiger can avoid being shredded over the next two or three years.
[ترجمه گوگل]اما دشوار است که ببینیم چگونه ببر کاغذی می تواند در طی دو یا سه سال آینده از خرد شدن جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]اما دیدن این که چگونه ببر کاغذ می تواند ظرف دو یا سه سال آینده از خرد شدن جلوگیری کند، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A paper dragon and a paper tiger dangled from the ceiling; on the walls were scrolls with oriental writing on them.
[ترجمه گوگل]یک اژدهای کاغذی و یک ببر کاغذی از سقف آویزان بودند روی دیوارها طومارهایی با نوشته های شرقی روی آن ها بود
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ و یک ببر کاغذی از سقف آویزان بود؛ روی دیوارها طومارهای شرقی با خط oriental روی آن ها نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is it only a paper tiger, or does it really have teeth?
[ترجمه گوگل]آیا این فقط یک ببر کاغذی است یا واقعاً دندان دارد؟
[ترجمه ترگمان]فقط یه ببر کاغذی یا واقعا دندون داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The imperialism is a paper tiger, All Hail the Red!
[ترجمه گوگل]امپریالیسم ببر کاغذی است، سلام بر سرخ!
[ترجمه ترگمان]امپریالیسم یک ببر کاغذی است، همه بر قرمز!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mobile Payments: Killer App or Paper Tiger?
[ترجمه گوگل]پرداخت موبایلی: اپلیکیشن قاتل یا ببر کاغذی؟
[ترجمه ترگمان]پرداخت موبایل: برنامه آدمکش ها یا تایگر وودز؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He reminded Mao that the paper tiger had nuclear teeth.
[ترجمه گوگل]او به مائو یادآوری کرد که ببر کاغذی دندان هسته ای دارد
[ترجمه ترگمان]او به مائو اشاره کرد که ببر کاغذ دندان های اتمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The friend difficulty can be a paper tiger in strong in front.
[ترجمه گوگل]مشکل دوست می تواند یک ببر کاغذی در جلو قوی باشد
[ترجمه ترگمان]مشکل دوست می تواند یک ببر کاغذی در جلو باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prizes awarded by the Chongqing paper tiger and Cultural Development Corporation sole sponsor.
[ترجمه گوگل]جوایز اهدایی توسط ببر کاغذی چونگ کینگ و شرکت توسعه فرهنگی تنها حامی مالی
[ترجمه ترگمان]جایزه نوبل \"tiger\" (tiger paper)و شرکت توسعه فرهنگی \"Chongqing\" (sponsor sponsor)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They claim that the alliance is only a paper tiger.
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند که اتحاد فقط یک ببر کاغذی است
[ترجمه ترگمان]آن ها مدعی هستند که پیمان فقط یک ببر کاغذی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tsar was just a paper tiger.
[ترجمه گوگل]تزار فقط یک ببر کاغذی بود
[ترجمه ترگمان]امپراتور فقط یک ببر کاغذی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Every capitalist is merely a paper tiger.
[ترجمه گوگل]هر سرمایه دار فقط یک ببر کاغذی است
[ترجمه ترگمان]هر سرمایه دار فقط یک ببر کاغذ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are themselves a paper tiger, not to mention their stooges.
[ترجمه گوگل]آنها خودشان یک ببر کاغذی هستند، نه اینکه به دامانشان اشاره کنیم
[ترجمه ترگمان]اونا خودشون یه ببر کاغذی هستن نه اینکه به stooges اشاره کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But history proved that he was a paper tiger.
[ترجمه گوگل]اما تاریخ ثابت کرد که او یک ببر کاغذی بود
[ترجمه ترگمان]اما تاریخ ثابت کرد که اون یه ببر کاغذه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• threatening person or thing that in the end turns out to be weak and ineffective
a paper tiger is a country, institution, or person that seems powerful but is not so in reality.

پیشنهاد کاربران

عبارت **"paper tiger"** به معنای چیزی یا کسی است که ظاهراً قدرتمند، تهدیدآمیز یا تاثیرگذار به نظر می رسد اما در واقعیت بی اثر، ضعیف و ناتوان از مقابله با چالش ها است.
- این اصطلاح ترجمه ای از عبارت چینی **"纸老虎" ( zhǐlǎohǔ ) ** است که معنای تحت اللفظی آن �ببر کاغذی� است و به چیزی اشاره دارد که مثل ببر به نظر می رسد اما از جنس کاغذ است و هیچ قدرت واقعی ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

- این عبارت در قرن نوزدهم توسط مترجمان انگلیسی به زبان انگلیسی وارد شده و در قرن بیستم توسط مائو زدونگ، رهبر حزب کمونیست چین، به عنوان شعار سیاسی علیه قدرت های غربی، به ویژه ایالات متحده، مشهور شد.
- مائو از این اصطلاح برای بیان این نکته استفاده کرد که قدرت های امپریالیستی ممکن است ظاهراً ترسناک باشند اما در واقعیت آسیب پذیر و شکست پذیر هستند.
- - -
## کاربردها
- **در سیاست:** برای توصیف کشورها، رهبران یا گروه هایی که ظاهراً قدرتمندند ولی در عمل توان مقابله ندارند.
- **در کسب وکار و رقابت:** برای اشاره به رقیبانی که ادعای بزرگی دارند اما در عمل ضعیف هستند.
- **در زندگی روزمره:** برای توصیف هر چیزی که جلوه ای بزرگ و ترسناک دارد ولی واقعاً بی اثر است.
- - -
## مثال ها
- The new CEO talked a big game, but turned out to be a **paper tiger** when it came to making tough decisions.
مدیرعامل جدید حرف های بزرگی زد، اما وقتی به تصمیم گیری های سخت رسید، معلوم شد که فقط ظاهر قوی دارد و در عمل ضعیف است.
- The politician’s promises were just empty words, making him a **paper tiger** in the eyes of the voters.
وعده های سیاستمدار فقط حرف های پوچ بود و در نظر رای دهندگان او یک ببر کاغذی محسوب می شد.
- The team was worried about their opponents, but they turned out to be a **paper tiger** and were easily defeated.
تیم نگران حریفانش بود اما آن ها فقط ظاهر قدرتمندی داشتند و به راحتی شکست خوردند.
- - -
## معادل های فارسی پیشنهادی
- ببر کاغذی
- تهدید ظاهری اما بی اثر
- قدرت پوشالی
- ظاهر قوی اما باطن ضعیف

تهدیدی که واقعیت ندارد
( علوم سیاسی )
ببر کاغذی.
کشوری ( یا چیزی ) که در ظاهر خطرناک و تهدیدکننده به نظر میرسه اما در عمل بی اثر ه و در برابر چالش تاب نمیاره. وقتی مائو، ایالات متحده آمریکا رو ببر کاغذی خطاب قرار داد ( کشور رقیبش ) این اصطلاح پرکاربرد و محبوب شد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
The atom bomb is a paper tiger which the U. S. reactionaries use to scare people

پهلوون پنبه
مترسک
طبل تو خالی
عددی نبودن