papacy

/ˈpeɪpəsi//ˈpeɪpəsi/

معنی: مقام پاپی، قلمرو پاپ، سمت پاپی
معانی دیگر: مقام پاپ اعظم، پاپی، دوران پاپی، پاپ ها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: papacies
(1) تعریف: the office or authority of the pope.

(2) تعریف: the period during which a particular pope is in office.

(3) تعریف: (cap.) the government of the Roman Catholic Church.

جمله های نمونه

1. Throughout his papacy, John Paul has called for a second evangelization of Europe.
[ترجمه گوگل]ژان پل در سراسر دوران پاپ خود خواهان تبشیر دوم اروپا بوده است
[ترجمه ترگمان]در تمام دوران حکومت پاپی، جان پل از evangelization دوم اروپا درخواست کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The twelfth-century papacy was rooted in a distant and revered past.
[ترجمه گوگل]پاپ در قرن دوازدهم ریشه در گذشته ای دور و محترم داشت
[ترجمه ترگمان]قرن دوازدهم حکومت پاپی در گذشته ای دور و با احترام ریشه دار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This had repercussions for the papacy as well as for the parishes.
[ترجمه گوگل]این پیامدهایی برای پاپ و همچنین برای کلیساها داشت
[ترجمه ترگمان]این امر موجب پیامدهایی برای حکومت پاپی و همچنین بخش های خصوصی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Increasingly and unintentionally, the papacy assumed the odium of tax gatherer on behalf of the king.
[ترجمه گوگل]به طور فزاینده و ناخواسته، پاپ از طرف پادشاه، وظیفه جمع آوری مالیات را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]به طور روزافزون و غیر عمد، دستگاه پاپ odium مامور وصول مالیات را به نمایندگی از پادشاه به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The emperors, indeed, had saved the papacy in the period before Hildebrand.
[ترجمه گوگل]در واقع، امپراتورها در دوره قبل از هیلدبراند، پاپ را نجات داده بودند
[ترجمه ترگمان]امپراطوران، در واقع، دستگاه پاپی را در دوره قبل از Hildebrand نجات داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Behind whatever economic and military strength the papacy possessed, there existed enormous and immeasurable power as a moral force.
[ترجمه گوگل]پشت هر قدرت اقتصادی و نظامی که پاپ داشت، قدرت عظیم و بی‌اندازه‌ای به عنوان نیروی اخلاقی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در پشت هر قدرت اقتصادی و نظامی، دستگاه پاپی به قدرت رسید، قدرت بی حد و حصری به عنوان یک نیروی اخلاقی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The papacy did not respond well to this criticism of Hadrian, and Leo retaliated sharply in 79
[ترجمه گوگل]پاپ به این انتقاد از هادریان پاسخ خوبی نداد و لئو در سال 79 به شدت تلافی کرد
[ترجمه ترگمان]پاپ به این انتقادات هادریانوس نسبت به هادریانوس بخوبی پاسخ نداد، و لئو در سال ۷۹ به سزای خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The conflict between nobility, emperor and papacy was to be a constant and powerful factor throughout his reign.
[ترجمه گوگل]تضاد بین اشراف، امپراتور و پاپ باید عاملی ثابت و قدرتمند در طول سلطنت او باشد
[ترجمه ترگمان]کش مکش بین نجبا، امپراطور و پاپ ها عبارت بود از یک فاکتور ثابت و نیرومند در دوران حکومت او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. James V blackmailed the papacy into allowing him to extort vast amounts of taxation from the church.
[ترجمه گوگل]جیمز پنجم با اخاذی از پاپ به او اجازه داد تا مقادیر زیادی مالیات از کلیسا اخاذی کند
[ترجمه ترگمان]جیمز پنجم از دستگاه پاپ خواست که به او اجازه دهند که از کلیسا مقادیر هنگفتی مالیات بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even after the Papacy had returned to Rome in 137 the Anti-Popes enabled it to retain its luxury and lustre.
[ترجمه گوگل]حتی پس از بازگشت پاپ به رم در سال 137، ضد پاپ ها به آن اجازه دادند که تجمل و درخشندگی خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]حتی پس از آنکه پاپ در سال ۱۳۷ به رم بازگشت، Anti آن را قادر ساخت که تجمل و درخشش خود را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The main criticism is that the papacy should not be concerned with temporal matters at all.
[ترجمه گوگل]انتقاد اصلی این است که پاپ به هیچ وجه نباید درگیر مسائل زمانی باشد
[ترجمه ترگمان]انتقاد اصلی این است که دستگاه پاپ نباید نگران امور دنیوی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From early times the papacy had allied with the imperial power to condemn the unorthodox.
[ترجمه گوگل]از زمان های اولیه پاپ با قدرت امپراتوری متحد شده بود تا افراد غیرمتعارف را محکوم کند
[ترجمه ترگمان]از همان اوایل، دستگاه پاپی با قدرت امپراطوری متحد شده بود تا the را محکوم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such tenets involved the papacy in action.
[ترجمه گوگل]چنین اصولی شامل عمل پاپ می شد
[ترجمه ترگمان]این اصول در عمل پاپ دخالت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And after his elevation to the papacy, he built a colonnaded portico out of his income as cardinal.
[ترجمه گوگل]و پس از ارتقاء به مقام پاپ، از درآمد خود به عنوان کاردینال، رواقی ستوندار ساخت
[ترجمه ترگمان]و پس از آنکه به مقام پاپی رسید، یک ایوان colonnaded را از درآمد خود به عنوان کاردینال ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقام پاپی (اسم)
papacy

قلمرو پاپ (اسم)
papacy

سمت پاپی (اسم)
papacy

انگلیسی به انگلیسی

• position or authority of the pope; period during which a pope rules; government of the roman catholic church (headed by the pope)
the papacy is the position, power, and authority of the pope; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس