pants

/ˈpænts//pænts/

معنی: شلوار، تنکه، زیر شلواری، ساق پوش
معانی دیگر: تنبان (trousers واژه ی رسمی تر آن است)، وابسته به شلوار، شورت

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
عبارات: wear the pants, with one's pants down
(1) تعریف: an outer garment that covers the area below the waist, reaching any of various lengths down to the feet, and covering each leg separately; trousers.

(2) تعریف: (chiefly British) a short, close-fitting garment worn below the waist next to the skin and under other clothing; underpants.

جمله های نمونه

1. he pants for fame
او دلش برای شهرت لک زده است.

2. his pants were frayed on the knees
زانوی شلوارش نخ نما شده بود.

3. his pants were spotted with mud
گل شلوارش را لک انداخته بود.

4. tattered pants
شلوار مندرس

5. these pants are a bit too snug
این شلوار زیادی تنگ است.

6. these pants are too loose for me
این شلوار برایم خیلی گشاد است.

7. these pants do not go with that jacket
این شلوار به آن کت نمی خورد.

8. wide pants
شلوار گشاد

9. the boy's pants were really filthy
شلوار پسر بچه واقعا چرک بود.

10. wear the pants
(عامیانه) رئیس خانواده بودن،(در خانواده) تصمیم گیری را به عهده داشتن

11. a pair of pants
یک شلوار

12. he snagged his pants on the barbed wire fence
شلوارش به نرده ی سیم خاردار گرفت.

13. his shoes and pants don't match
کفش و شلوار او به هم نمی خورند.

14. certain places of denim pants are sewn with metal rivets
شلوارهای جین در برخی جاها با همبندهای فلزی دوخته شده اند.

15. he slipped on his pants and ran
شلوارش را پوشید و دوید.

16. no offense but your pants zipper is open!
دلخور نشوید ولی زیپ شلوارتان باز است !

17. take off those short pants and wear something more decent
آن شلوار کوتاه را دربیار و یک چیز مناسب تر بپوش !

18. the seat of his pants is torn
خشتک شلوارش پاره شده است.

19. catch somebody with his pants down
(خودمانی) کسی را در موقعیت بدی غافلگیر کردن

20. i need to iron my pants
لازم است شلوارم را اطو بزنم.

21. the child peed in his pants
کودک شلوارش را خیس کرد.

22. to get (or have) hot pants for
نسبت به کسی میل جنسی شدید داشتن

23. his shirt was tucked in his pants
ته پیراهنش را توی شلوارش کرده بود.

24. i bought a new pair of pants
یک شلوار نو خریدم.

25. the nail tore the seat of his pants
میخ خشتک شلوارش را پاره کرد.

26. by the seat of one's (or the) pants
(خودمانی) با ابتکار شخصی (نه طبق برنامه یا به کمک دستگاه های خودکار)

27. it is embarrassing to be told that one's pants need to be buttoned
آدم خجالت می کشد که به او بگویند دکمه ی شلوارش باز است.

28. when he came back from the field, his pants were full of burs
از دشت که برگشت شلوارش پر از خار و خاشاک بود.

29. there is a tear in the crotch of his pants
نیفه ی شلوارش پاره است.

30. the nail made a rip in the seat of his pants
میخ در خشتک شلوارش پارگی ایجاد کرد.

31. what this spoiled kid needs is a kick in the pants
چیزی که این بچه ی لوس احتیاج دارد یک لگد به ماتحت است.

مترادف ها

شلوار (اسم)
breeches, pants, trousers, britches, pantaloon, gaskin

تنکه (اسم)
pants, britches, shorts, panty, pantie, underpants

زیر شلواری (اسم)
pants, underpants, drawers

ساق پوش (اسم)
galligaskins, pants, trousers, leggings, jambeau

تخصصی

[نساجی] شلوار

انگلیسی به انگلیسی

• trousers, pantaloons; underwear, panties, underpants; (british) shorts

پیشنهاد کاربران

pants 3 ( n )
pants
pants 2 ( n )
pants
pants 1 ( n ) ( p�nts ) =a piece of clothing that covers the body from the waist down and is divided into two parts to cover each leg separately, e. g. a new pair of pants.
pants
1 -
( also underpants )
a piece of underwear covering the area between the waist and the tops of the legs
انگلیسی بریتانیایی/ همچنین به آن underpants هم گویند
اسم/ شلوار
a pair of pants
...
[مشاهده متن کامل]

Why aren't you wearing any pants, David?
2 -
UK slang
not useful or of bad quality
صفت، انگلیسی بریتانیایی، اصطلاح عامیانه
مفید نبودن یا با کیفیت بد
This music is pants.

pants
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pants
تو آمریکا به pants میگن شلوار و تو بریتانیا به pants میگن زیرشلواری. ( لانگمن )
عورت پوش. [ ع َ / عُو رَ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) عورت پوشنده. آنچه مواضع مستقبح الذکر را بپوشاند. ( فرهنگ فارسی معین ) . تنبان و زیرجامه و ازار. ( ناظم الاطباء ) : گفت ای برادران این پیراهن را بر من گذارید
...
[مشاهده متن کامل]
که اگر بمیرم کفن من باشد و اگر زنده بمانم عورت پوش من باشد. ( قصص ص 64 ) . عورت پوش از برگ درخت سازند. ( نزهةالقلوب ص 233 ) .

دقت بشه Pants کلمه جمع است که در جمله شکل جمع میاد.
Your pants are loose.
برای مثال میشه گفت همون شلوار پارچه ای یا شلوار ابروبادی
نوعی شلوار
اسم pants به معنای شلوار
معادل اسم pants در فارسی شلوار است. trousers یا شلوار به نوعی از لباس گفته می شود که از کمر تا مچ پا را ( هر پا را بطور جداگانه ) پوشش می دهد. مثال:
a pair of brown pants ( یک دست شلوار قهوه ای )
منبع: سایت بیاموز
به معنی شلوار

مندرس - درب و داغان
شلوار پارچه ای
زیر شلوار پارچه اى
شلوار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس