panting


روانشناسى : نفس نفس زدن

جمله های نمونه

1. the panting dog driveled on my hand
سگ له له زنان بزاق خود را روی دستم ریخت.

2. the runners were panting for a few minutes after the race
دوندگان تا چند دقیقه بعد از مسابقه نفس نفس می زدند.

3. the wrestlers were panting and straining
کشتی گیران نفس نفس می زدند و تقلا می کردند.

4. it was so hot that dogs were panting
هوا آنقدر گرم بود که سگ ها له له می زدند.

5. He came in panting after running up the steps.
[ترجمه گوگل]بعد از دویدن از پله ها نفس نفس زدن وارد شد
[ترجمه ترگمان]پس از آن که از پله ها بالا دوید، نفس نفس زنان به درون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He forged ahead, panting and breathless.
[ترجمه گوگل]او با نفس نفس زدن و نفس نفس زدن جلو رفت
[ترجمه ترگمان]او نفس نفس می زد و نفس نفس می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After two hours of running, the horse was panting for water.
[ترجمه گوگل]بعد از دو ساعت دویدن اسب در حال نفس نفس زدن برای آب بود
[ترجمه ترگمان]پس از دو ساعت دویدن اسب نفس نفس می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dog was panting because of the hot weather.
[ترجمه گوگل]سگ به خاطر گرمای هوا نفس نفس می زد
[ترجمه ترگمان]سگ به خاطر هوای داغ نفس نفس می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was panting heavily as he ran.
[ترجمه گوگل]در حالی که می دوید به شدت نفس نفس می زد
[ترجمه ترگمان]همچنان که می دوید، نفس نفس می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dog lay panting on the doorstep.
[ترجمه گوگل]سگ نفس نفس زدن روی آستان دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]سگ نفس نفس زنان در آستانه در افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She finished the race panting heavily.
[ترجمه گوگل]او مسابقه را با نفس نفس زدن به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]مسابقه را تمام کرد و نفس نفس زنان مسابقه را تمام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He found her panting for breath at the top of the hill.
[ترجمه گوگل]او را در بالای تپه در حال نفس نفس زدن یافت
[ترجمه ترگمان]نفس نفس زنان در بالای تپه نفس نفس می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The newspapers are panting for details of the scandal.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها به دنبال جزئیات این رسوایی هستند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها به خاطر جزئیات این رسوایی نفس می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Matteo arrived at the top of the hill, panting and covered in sweat.
[ترجمه گوگل]متئو با نفس نفس زدن و غرق در عرق به بالای تپه رسید
[ترجمه ترگمان]دی کود به بالای تپه رسید و نفس نفس زنان غرق عرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was panting with the effort of carrying the suitcase.
[ترجمه گوگل]از تلاش برای حمل چمدان نفس نفس می زد
[ترجمه ترگمان]او با تلاش برای حمل چمدان به نفس نفس افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• palpitating, breathing with a rapid succession of breathing in and expirations

پیشنهاد کاربران

بپرس