pantheon

/ˈpænθiˌɑːn//ˈpænθɪən/

معنی: زیارتگاه
معانی دیگر: معبد همه ی خدایان، همه ی خدایان یک ملت، معبد تمام خدایان و ادیان مختلف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a temple dedicated to all of a people's gods.

(2) تعریف: a public building that commemorates, or contains the remains of, a nation's revered dead.

(3) تعریف: all the gods of a people, collectively.

(4) تعریف: the illustrious persons of a people's history, collectively.

جمله های نمونه

1. She has won her place in the pantheon of popular culture.
[ترجمه گوگل]او جایگاه خود را در پانتئون فرهنگ عامه به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]او جایگاه خود را در معبد فرهنگ عامه به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How far the other goddesses in the Minoan pantheon were separate independent deities is very hard to tell.
[ترجمه گوگل]گفتن اینکه تا چه حد الهه های دیگر در پانتئون مینوی خدایان مستقل جداگانه ای بودند بسیار سخت است
[ترجمه ترگمان]اینکه دیگر ربه goddesses در معبد Minoan جدا از خدایان مستقل بودند، گفتنش سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Louise had many alliances, a pantheon of friends.
[ترجمه گوگل]لوئیز اتحادهای زیادی داشت، مجموعه ای از دوستان
[ترجمه ترگمان]لوئیز alliances زیادی داشت که a از دوستان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The main objects of religion, however, the Olympian Pantheon, separated themselves from nature.
[ترجمه گوگل]با این حال، اشیاء اصلی دین، پانتئون المپیک، خود را از طبیعت جدا کردند
[ترجمه ترگمان]اما موضوع اصلی مذهب، پانتئون را، که خود را از طبیعت جدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What are the rules of admission to the pantheon?
[ترجمه گوگل]قوانین ورود به پانتئون چیست؟
[ترجمه ترگمان]قوانین پذیرش در معبد چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Pantheon has survived many vicissitudes; first the barbarian invasions and later the despoliation by the Catholic Church.
[ترجمه گوگل]پانتئون از فراز و نشیب های بسیاری جان سالم به در برده است ابتدا تهاجمات بربرها و بعداً غارت توسط کلیسای کاتولیک
[ترجمه ترگمان]پانتئون از فراز و نشیب های بسیاری جان بدر برده است؛ نخست تهاجم بربرها و بعد کلیسای کاتولیک توسط کلیسای کاتولیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A Celtic pantheon of gods whirled about my head, and I may have got them a bit mixed up here.
[ترجمه گوگل]پانتئون سلتیکی از خدایان دور سرم می چرخید، و ممکن است در اینجا کمی آنها را قاطی کرده باشم
[ترجمه ترگمان]A از خدایان در اطراف سرم چرخ می زدند و ممکن بود آن ها را کمی قاطی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Valiance did not belong in Ixmar's pantheon.
[ترجمه گوگل]Valiance به پانتئون ایکسمار تعلق نداشت
[ترجمه ترگمان]valiance به pantheon تعلق نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This goddess survived little changed into the classical pantheon.
[ترجمه گوگل]این الهه با تغییر کمی در پانتئون کلاسیک زنده ماند
[ترجمه ترگمان]این ربه النوع از تغییر کمی در معبد کلاسیک باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During the Renaissance and in later times the Pantheon has aroused the admiration of artists of all nations.
[ترجمه گوگل]در دوران رنسانس و در دوران بعد، پانتئون تحسین هنرمندان همه ملل را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]در دوره رنسانس و در زمانه ای بعد پانتئون تحسین هنرمندان همه ملت ها را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But peace has no parade, no pantheon of victory.
[ترجمه گوگل]اما صلح نه رژه دارد، نه پانتئون پیروزی
[ترجمه ترگمان]اما صلح جایی ندارد، هیچ معبد پیروزی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The amazing Pantheon has stopped me in my tracks .
[ترجمه گوگل]پانتئون شگفت انگیز مرا در مسیر من متوقف کرده است
[ترجمه ترگمان]پانتئون، مرا در جای خود نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the pantheon of ancient gods she appears to me to be unusually reasonable.
[ترجمه گوگل]در پانتئون خدایان باستان، او به نظر من غیرعادی معقول است
[ترجمه ترگمان]در the خدایان باستانی او به نظر من خیلی معقول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pantheon is the best entry - key, the best auditorium, the true wealth of textbooks.
[ترجمه گوگل]پانتئون بهترین ورودی است - کلید، بهترین سالن، ثروت واقعی کتاب های درسی
[ترجمه ترگمان]پانتئون بهترین کلید ورود، بهترین تالار، ثروت راستین کتاب های درسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیارتگاه (اسم)
shrine, pantheon

انگلیسی به انگلیسی

• temple for the gods; building in which the famous dead of a nation are entombed or commemorated
a pantheon is a building which is erected to honour all the gods or dead heroes of a nation.
you can also use pantheon to refer to a group of important or distinguished people; a formal use.

پیشنهاد کاربران

مجمع خدایان
گروهی از خدایان
pantheon ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: ایزدستان
تعریف: معبدی که به خدایان یک آیین خاص اختصاص دارد
ایزدستان
shrine
زیارتگاه
To place someone in a pantheon is to decide that they belong to a "club" whose members are all only the greatest people to have done the same thing. It's like a little temple of little gods
a group of particularly respected, famous, or important people.
...
[مشاهده متن کامل]

"the pantheon of the all - time greats"
2.
all the gods of a people or religion collectively.
"the deities of the Hindu pantheon"

هو
مجمع خدایان یونان باستان.
پان به معنی همه.
تیو به معنی خدا.
تیولوژی یعنی الهیات.
گروهی از بزرگان
انجمن خدایان

بپرس