1. This is not a plea for New Age pantheism by the back door.
[ترجمه گوگل]این یک درخواست برای پانتئیسم عصر جدید در پشت در نیست
[ترجمه ترگمان]این یک بهانه برای وحدت وجود دوران جدید از سوی در پشتی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Pantheism is also present in Buddhism, with Brahman being the life-force.
[ترجمه گوگل]پانتئیسم در بودیسم نیز وجود دارد و برهمن نیروی حیات است
[ترجمه ترگمان]Pantheism نیز در مذهب بودا وجود دارد و Brahman نیروی زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. From animism to naturalistic pantheism, there are various belief systems that deify the natural world.
[ترجمه گوگل]از آنیمیسم تا پانتئیسم طبیعت گرایانه، نظام های اعتقادی مختلفی وجود دارد که جهان طبیعی را خدایی می کند
[ترجمه ترگمان]از animism گرفته تا وحدت وجود naturalistic، سیستم های اعتقادی مختلفی وجود دارند که دنیای طبیعی را تضعیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Pantheism is invariably present when the eternal and cyclic view of the cosmos prevails.
[ترجمه گوگل]وقتی دیدگاه ابدی و چرخه ای کیهان حاکم باشد، پانتئیسم همیشه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]زمانی که نمای ابدی و حلقوی کیهان غالب است، Pantheism همواره در حال حاضر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Pantheism either mutes or rejects the biblical teaching of the transcendence of God in favor of his radical immanence.
[ترجمه گوگل]پانتئیسم آموزه های کتاب مقدس در مورد تعالی خدا را به نفع حضور رادیکال او خاموش می کند یا رد می کند
[ترجمه ترگمان]Pantheism یا mutes یا آموزه های انجیل از تعالی خدا به نفع immanence رادیکال خود را رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His religious philosophy tends towards pantheism.
[ترجمه گوگل]فلسفه دینی او به پانتئیسم گرایش دارد
[ترجمه ترگمان]فلسفه دینی او به سوی وحدت وجود گرایش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Infidelity prevails in Europe in the form of pantheism.
[ترجمه گوگل]خیانت در اروپا به شکل پانتئیسم حاکم است
[ترجمه ترگمان]infidelity در اروپا به شکل وحدت وجود وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I understand the meaning of pantheism.
9. Ancient times the Peruvian Indians believed many kinds of polytheisms and pantheism religion.
[ترجمه گوگل]در دوران باستان، سرخپوستان پرو به انواع مختلفی از شرک و دین پانتهئیسم اعتقاد داشتند
[ترجمه ترگمان]در زمان های باستان بومیان پرو به بسیاری از انواع مذهبی و اعتقاد به وحدت وجود اعتقاد داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He is surrounded by a chorus of sycophantic philosophers who have substituted pandiabolism for pantheism.
[ترجمه گوگل]او توسط گروهی از فیلسوفان متفکر احاطه شده است که پاندیابولیسم را جایگزین پانتئیسم کرده اند
[ترجمه ترگمان]او توسط گروهی از فیلسوفان sycophantic احاطه شده است که pandiabolism را به سوی وحدت وجود جای داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The philosophy of Fichte and Schelling evolved into a kind of spiritual pantheism with a world-spirit directing all life and activity toward a final goal of sublime perfection.
[ترجمه گوگل]فلسفه فیشته و شلینگ به نوعی پانتئیسم معنوی با روح جهانی تبدیل شد که تمام زندگی و فعالیت را به سمت هدف نهایی کمال متعالی هدایت می کرد
[ترجمه ترگمان]فلسفه فیشته و شلینگ به نوعی آیین وحدت وجود روحانی با روح جهان تکامل یافت که همه حیات و فعالیت را به سوی هدف نهایی کمال متعالی هدایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Most UUs know vaguely of the Transcendentalists, their alleged pantheism, their love of Nature, their intellectual and literary power.
[ترجمه گوگل]اکثر UU ها به طور مبهم درباره ماوراء گرایان، پانتئیسم ادعایی آنها، عشق آنها به طبیعت، قدرت فکری و ادبی آنها می دانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم UUs، به طور مبهم، به طور مبهم از the، به سوی وحدت وجود، عشق به طبیعت، قدرت عقلانی و ادبی خود، خبر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The second part pays more attention to Yuan's choice and acceptance of Psychoanalysis, Aestheticism and Pantheism.
[ترجمه گوگل]بخش دوم بیشتر به انتخاب یوان و پذیرش روانکاوی، زیباییشناسی و پانتئیسم میپردازد
[ترجمه ترگمان]بخش دوم توجه بیشتری به انتخاب و پذیرش روان کاوی، aestheticism و Pantheism می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید