panoply

/ˈpænapli//ˈpænəpli/

معنی: تجهیزات و ارایش کامل، زره کامل، سلاح کامل، کاملا مجهز، مسلح کردن
معانی دیگر: (هر گونه پوشش استحفاظی) پاسار جامه، پاساره، پوشش، پوشش زیبا و کامل، زیب جامه، زیبه، یک دست جامه ی زرهی، زره سر تا پا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: panoplies
(1) تعریف: an impressive covering or array of things.

(2) تعریف: a knight's full set of armor and arms.

جمله های نمونه

1. the forest was in its full panoply of spring foliage
جنگل زیب جامه ی کاملی از شاخ و برگ بهاری را بر تن کرده بود.

2. the attackers' faces were dimmed by a panoply of smoke
پوششی از دود چهره ی تکاوران را محو کرده بود.

3. a portrait of the general in full panoply.
[ترجمه گوگل]پرتره ای از ژنرال به صورت کامل
[ترجمه ترگمان]تصویری از ژنرال با زره کامل و کامل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a whole panoply of remedies and drugs available to the modern doctor.
[ترجمه گوگل]مجموعه کاملی از درمان ها و داروها در دسترس پزشک مدرن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه کامل از داروها و داروهای موجود برای پزشک مدرن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government has promised a whole panoply of social and economic improvements.
[ترجمه گوگل]دولت وعده داده است که کل بهبودهای اجتماعی و اقتصادی را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]دولت به یک مجموعه کامل از اصلاحات اجتماعی و اقتصادی وعده داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Boer nationalism merely erected a massive legislative panoply for racial discrimination.
[ترجمه گوگل]ناسیونالیسم بوئر صرفاً یک قانون بزرگ برای تبعیض نژادی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]ناسیونالیسم Boer صرفا یک زره کامل قانونی برای تبعیض نژادی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nor did they continue to deploy the full panoply of radical techniques in moments of perceived social and political crisis.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین به استفاده از تمام تکنیک های رادیکال در لحظات بحران اجتماعی و سیاسی ادامه ندادند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به استقرار کامل کامل تکنیک های رادیکال در لحظات بحران اجتماعی و سیاسی، ادامه ندادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Penicillin was used to treat a whole panoply of conditions.
[ترجمه گوگل]پنی سیلین برای درمان کلی از شرایط استفاده شد
[ترجمه ترگمان]از Penicillin برای درمان کامل کامل شرایط استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the whole panoply of anti-poverty policies the minimum wage stands as the vital back marker.
[ترجمه گوگل]در کل سیاست‌های ضد فقر، حداقل دستمزد به عنوان یک نشانگر حیاتی است
[ترجمه ترگمان]در کل مجموعه کامل سیاست های مبارزه با فقر، حداقل دست مزد به عنوان نشانگر بازگشت حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Description: The Yixian formation of China contains a panoply of exquisitely - preserved insects, vertebrates, and plants.
[ترجمه گوگل]توضیحات: سازند Yixian چین شامل مجموعه ای از حشرات، مهره داران، و گیاهان به طرز عالی نگهداری شده است
[ترجمه ترگمان]شرح: تشکیل Yixian چین شامل یک مجموعه کامل از حشرات دست نخورده، مهره داران، و گیاهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lakes were surrounded By a panoply of mountains.
[ترجمه گوگل]دریاچه ها با انبوهی از کوه ها احاطه شده بودند
[ترجمه ترگمان]دریاچه ها با سر و صدای کامل کوه ها احاطه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was attended, as are all heads of state, by a full panoply of experts.
[ترجمه گوگل]او، مانند همه سران کشورها، با حضور گسترده ای از کارشناسان حضور داشت
[ترجمه ترگمان]او با یک مجموعه کامل از کارشناسان، همه روسای دولت، در آن شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Statues of angels, madonnas, saints and saviours cram the skyline, creating a surreal panoply of agony and ecstasy.
[ترجمه گوگل]مجسمه‌های فرشتگان، مدونا، قدیسان و ناجیان در افق پراکنده شده‌اند، و فضایی سورئال از عذاب و خلسه ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مجسمه فرشتگان، madonnas، قدیسان و نجات دهنده در آسمان، آسمان را cram و یک زره کامل از رنج و جذبه به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That is, assuming there will be room for them once the full panoply of testing and assessment is in place.
[ترجمه گوگل]به این معنا که با فرض اینکه پس از فراهم شدن مجموعه کامل تست و ارزیابی، فضایی برای آنها وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]با این فرض که زمانی برای آن ها جایی برای کامل کردن کامل کامل تست و ارزیابی وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Basic Law will still be enacted, promising a panoply of rights and freedoms for 50 years beyond 199
[ترجمه گوگل]قانون اساسی همچنان تصویب خواهد شد و نوید بخش حقوق و آزادی ها را برای 50 سال پس از 199 می دهد
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی هنوز تصویب خواهد شد و وعده کامل حقوق و آزادی های ۵۰ سال فراتر از ۱۹۹ قانون را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجهیزات و ارایش کامل (اسم)
panoply

زره کامل (اسم)
panoply

سلاح کامل (اسم)
panoply

کاملا مجهز (اسم)
panoply

مسلح کردن (فعل)
rig, arm, equip, heel, panoply

انگلیسی به انگلیسی

• complete suit of armor, protective body suit
a panoply of things or people is an impressive collection or display of them, especially associated with a particular ceremonial event; a formal word.

پیشنهاد کاربران

تعداد فراوان، جمع کثیر، جمع زیاد
انبوه، خیل عظیم، تودۀ. . .
Panoply of contributors
خیل عظیمی از مشارکت کنندگان، گروه بزرگی از مشارکت کنندگان
نمایش باشکوه، جمع بزرگی از، پوشش زده
نمایش تزیینات - تعداد کثیر

بپرس