pannier

/ˈpæniər//ˈpænɪə/

معنی: خورجین، لول، سبد صندوقی، ژوپن زیر دامن
معانی دیگر: panier سبد صندوقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large basket, often carried on a person's back, or as one of a pair carried by a pack animal.

جمله های نمونه

1. As they carried away a pannier of my blood, I felt almost as bad as I pretended to be.
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها یک ظرف از خون من را بردند، من تقریباً به همان اندازه که وانمود می کردم احساس بدی داشتم
[ترجمه ترگمان]همان طور که مرا در خون خود حمل می کردند، تقریبا به همان اندازه که وانمود می کردم بد هستم، احساس بدی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the return ride my pannier fell off but I didn't discover this until I reached Petone.
[ترجمه گوگل]در سواری برگشت، پنیر من افتاد، اما تا زمانی که به پتون نرسیدم متوجه این موضوع نشدم
[ترجمه ترگمان]در بازگشت به خانه pannier از زمین افتاد، اما تا وقتی که به petone رسیدم این را کشف نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Women with wrap small feet, High heel shoes, pannier and corselet become sexy and beautiful. The women were happy to accept them and experienced the happy.
[ترجمه گوگل]زنان با پاهای کوچک پیچیده، کفش های پاشنه بلند، کت و شلوار زنانه جذاب و زیبا می شوند زنان از پذیرفتن آنها خوشحال شدند و شادی را تجربه کردند
[ترجمه ترگمان]زنانی که پاهای کوچک دارند کفش های پاشنه بلند، کفش های پاشنه بلند، pannier و corselet زیبا و زیبا می شوند زن ها از پذیرفتن آن ها خوشحال بودند و خوشحال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You could also put it in a pannier and carry it on a rack, which is a good option, but you might not want your clothes wrinkly for some reason.
[ترجمه گوگل]همچنین می توانید آن را در یک تابه قرار دهید و روی قفسه حمل کنید که گزینه خوبی است، اما ممکن است به دلایلی نخواهید لباس هایتان چروک شود
[ترجمه ترگمان]شما هم چنین می توانید آن را در یک قفسه قرار دهید و آن را روی یک قفسه قرار دهید، که یک گزینه خوب است، اما ممکن است شما به دلیل نامعلومی نخواهید لباس خود را بپوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It turns out they weren't in the bike pannier at all, but in a carrier bag in my spare room, where I found six months after supposedly losing them.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که آن‌ها اصلاً در سطل دوچرخه نبودند، بلکه در یک کیف حمل در اتاق یدکی من بودند، جایی که شش ماه پس از گم شدن آنها پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که آن ها اصلا توی موتور نبودند، اما در یک کیف سفری در اتاق اضافی من، جایی که شش ماه بعد از اینکه قرار بود آن ها را از دست بدهم، پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I shall never forget his expression when he saw me arriving on my bicycle with its empty pannier bags.
[ترجمه گوگل]وقتی مرا دید که با دوچرخه‌ام با کیسه‌های خالی آن وارد می‌شوم، قیافه‌اش را فراموش نمی‌کنم
[ترجمه ترگمان]هرگز حالت چهره اش را فراموش نخواهم کرد وقتی که مرا دید که با کیسه های خالی آن به دوچرخه رسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A bicycle is not profiled the same and the pannier bags were constantly grabbed, causing many a rude word.
[ترجمه گوگل]یک دوچرخه یکسان نیست و کیسه های تابه ای دائماً گرفته می شد و باعث کلمات بی ادبانه بسیاری شد
[ترجمه ترگمان]یک دوچرخه تقریبا شبیه یک دوچرخه نیست و کیسه های pannier به طور مداوم در دست گرفته می شوند و باعث ایجاد یک لغت بی ادبانه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then she had brought her essays to be approved, now it was herself and her pannier of delicacies.
[ترجمه گوگل]بعد مقالاتش را آورده بود تا تایید شود، حالا خودش بود و غذای لذیذش
[ترجمه ترگمان]سپس مقاله خود را برای تایید با او آورده بود، و اینک خود او و pannier of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I went right back to the top of the Wainui hill, but there was no trace of the pannier.
[ترجمه گوگل]درست به بالای تپه Wainui برگشتم، اما اثری از پنیر نبود
[ترجمه ترگمان]به بالای تپه Wainui رفتم، اما اثری از the نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Since then, the Foreign Office in particular has worried that staying out of integrationist projects is a pannier tactic than it is a strategy.
[ترجمه گوگل]از آن زمان، وزارت خارجه به ویژه نگران است که دور ماندن از پروژه های ادغام گرایانه تاکتیکی مهم تر از یک استراتژی است
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، وزارت امور خارجه نگران است که ماندن از پروژه های integrationist یک تاکتیک pannier نسبت به یک استراتژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just over a year ago, I foolishly locked up my bicycle outside my office, but forgot to romove the pannier.
[ترجمه گوگل]درست بیش از یک سال پیش، دوچرخه‌ام را به طرز احمقانه‌ای در بیرون دفترم قفل کردم، اما فراموش کردم که تابه را جابجا کنم
[ترجمه ترگمان]درست بیشتر از یک سال پیش، bicycle را بیرون دفتر خودم قفل کردم، اما فراموش کردم که the را ببندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خورجین (اسم)
bag, pack sack, valise, saddlebag, pannier, satchel, carpetbag, portmanteau, gripsack, haversack, wallet

لول (اسم)
pannier

سبد صندوقی (اسم)
pannier

ژوپن زیر دامن (اسم)
pannier

تخصصی

[آب و خاک] تور سنگ

انگلیسی به انگلیسی

• pack, rucksack; basket for carrying food or supplies
a pannier is one of two bags or boxes for carrying things which are fixed on each side of the wheel of a bicycle or motorbike, usually at the back.
a pannier is also a large basket, especially one of two that are put over an animal used for carrying loads.

پیشنهاد کاربران

بپرس