1. miners panned ten hours a day
معدنچیان روزی ده ساعت زرگیری می کردند.
2. the camera is panned to show the dog as it runs from left to right
برای نشان دادن سگی که از سمت چپ به راست می دود دوربین به چرخش درآورده می شود.
3. the play was panned by every newspaper in town
تمام روزنامه های شهر از آن نمایش انتقاد کردند.