pancreas

/ˈpænkriəs//ˈpæŋkrɪəs/

معنی: لوزالمعده
معانی دیگر: (کالبد شناسی) لوزالمعده، خوش گوشت، پانکراس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: pancreatic (adj.)
• : تعریف: a gland located near the stomach that secretes a digestive juice into the intestine and insulin into the blood.

جمله های نمونه

1. Insulin is secreted by the pancreas.
[ترجمه گوگل]انسولین توسط پانکراس ترشح می شود
[ترجمه ترگمان]انسولین توسط پانکراس پنهان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The tissue sample of the excised pancreas was placed in buffered formalin for two to four hours and transferred to 75% ethanol.
[ترجمه گوگل]نمونه بافت پانکراس برداشته شده به مدت دو تا چهار ساعت در فرمالین بافر قرار داده شد و به اتانول 75 درصد منتقل شد
[ترجمه ترگمان]نمونه بافت لوزالمعده excised در بافر formalin به مدت دوتا چهار ساعت قرار داده شد و به اتانول ۷۵ % انتقال یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Briefly, the perfused preparation consisted of pancreas with a small remnant of duodenum according to the method as described elsewhere.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، آماده سازی پرفیوژن شامل پانکراس با باقیمانده کوچک اثنی عشر طبق روشی که در جاهای دیگر توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]بطور خلاصه، آماده سازی perfused شامل پانکراس با باقی مانده of مطابق با روش توصیف شده در جای دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Causes cirrhosis of the liver, inflammation of the pancreas, damage to brain and heart and malnutrition.
[ترجمه گوگل]باعث سیروز کبد، التهاب لوزالمعده، آسیب به مغز و قلب و سوء تغذیه می شود
[ترجمه ترگمان]موجب سیروز جگر، التهاب پانکراس، آسیب به مغز و قلب و سو تغذیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Transplanted cells are taken from the pancreas of a donor.
[ترجمه گوگل]سلول های پیوندی از پانکراس اهداکننده گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]سلول های Transplanted از لوزالمعده یه اهدا کننده گرفته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A portion of the tail of the pancreas was then quickly excised, trimmed of adipose and connective tissue and used immediately.
[ترجمه گوگل]سپس بخشی از دم لوزالمعده به سرعت برداشته شد، از بافت چربی و همبند جدا شد و بلافاصله مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]قسمتی از دنب پانکراس به سرعت تبدیل به بافت ارتباطی و بافت ارتباطی شده و سریعا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this form of diabetes, the pancreas stops making insulin or makes only a tiny amount.
[ترجمه گوگل]در این شکل از دیابت، لوزالمعده تولید انسولین را متوقف می کند یا فقط مقدار کمی از آن تولید می کند
[ترجمه ترگمان]در این شکل از دیابت، پانکراس تولید انسولین را متوقف می کند و یا تنها مقدار کمی از آن را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In type the pancreas produces some insulin, but it is not used very well.
[ترجمه گوگل]لوزالمعده در نوع خود مقداری انسولین تولید می کند، اما از آن به خوبی استفاده نمی شود
[ترجمه ترگمان]در نوع پانکراس کمی انسولین تولید می کند، اما به خوبی از آن استفاده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pancreas is vital for digesting food, because it produces digestive enzymes as well as the hormone insulin.
[ترجمه گوگل]لوزالمعده برای هضم غذا حیاتی است، زیرا آنزیم های گوارشی و همچنین هورمون انسولین را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]پانکراس برای هضم غذا حیاتی است چون آنزیم های گوارشی و انسولین هورمونی را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have recently shown in rat pancreas that adverse effects include pancreatic toxicity.
[ترجمه گوگل]ما اخیراً در پانکراس موش نشان داده‌ایم که عوارض جانبی شامل سمیت پانکراس است
[ترجمه ترگمان]ما به تازگی به پانکراس موش نشان داده ایم که اثرات زیان آور شامل سمیت پانکراس می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Glucagon is produced in the pancreas by the alpha cells.
[ترجمه گوگل]گلوکاگون در پانکراس توسط سلول های آلفا تولید می شود
[ترجمه ترگمان]Glucagon توسط سلول های آلفا تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Insulin is a hormone produced in the pancreas that regulates how the body converts food into energy.
[ترجمه گوگل]انسولین هورمونی است که در لوزالمعده تولید می شود و نحوه تبدیل بدن غذا به انرژی را تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]انسولین هورمونی است که در پانکراس تولید می شود و چگونگی تبدیل بدن به انرژی را تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. People who lack a pancreas, a second kidney, a small intestine, may not run marathons, but they live.
[ترجمه گوگل]افرادی که فاقد لوزالمعده، کلیه دوم، روده کوچک هستند، ممکن است در ماراتن شرکت نکنند، اما زنده هستند
[ترجمه ترگمان]افرادی که دارای پانکراس، یک کبد دوم، یک روده کوچک هستند، ممکن است در دوی ماراتن شرکت نکنند، اما آن ها زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Because the cell destruction is gradual, a victim's pancreas can function normally for years.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که تخریب سلولی تدریجی است، پانکراس قربانی می تواند سال ها به طور طبیعی عمل کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تخریب سلول تدریجی است، پانکراس قربانی می تواند به طور عادی برای سال ها عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لوزالمعده (اسم)
pancreas, sweetbread

انگلیسی به انگلیسی

• gland located in the abdomen that secretes digestive enzymes and insulin (anatomy)
your pancreas is an organ in your body that is situated behind your stomach. it produces insulin, and enzymes which help in the digestion of food.

پیشنهاد کاربران

لوزالمعده
مثال:
the action of hormones on the pancreas
تاثیر و اثر هورمونها بر روی لوزالمعده
[پزشکی] پانکراس، لوزالمعده: غده ی بزرگ و دراز در قسمت خلفی معده
اعضای داخلی بدن انسان:
spinal cord ( سپاینِل کُرد ) : نخاع
uvula ( یوویِلا ) : زبان کوچک
pharynx ( فَرینکس ) : حلق
tonsil ( تانسل ) : لوزه
larynx ( لَرینکس ) : حنجره
...
[مشاهده متن کامل]

gullet/ oesophagus/ esophagus ( ایسافِگِس ) : مری
pancreas ( پَنکریِس ) : پانکراس
windpipe / trachea ( ویندپایپ/ترِیکیا ) : نای
bronchus ( برانکِس ) : نایچه /نایژه
bile duct ( بایل داکت ) : مجرای صفرا
gallbladder ( گال بلَدِر ) کیسه صفرا
bladder : مثانه
duodenum ( دواِدینِم ) : اثنا عشر/دوازدهه
large intestine : روده بزرگ
small intestine : روده کوچک
abdomen ( اَبدِمِن ) : شکم
ventricle ( وِنتریکِل ) : بطن
parotid gland ( پِراتید گلَند ) : غده بناگوشی
spleen ( سپلین ) : طحال
liver ( لیوِر ) : کبد
stomach ( ستامِک ) : معده
appendix ( اِپِندیکس ) : آپاندیس

بپرس