1. On April 13 th 000 khap panchayat members gathered to protest against the verdicts.
[ترجمه گوگل]در 13 آوریل 000 نفر از اعضای خپ پانچایات برای اعتراض به احکام تجمع کردند
[ترجمه ترگمان]در ۱۳ آوریل هزار عضو panchayat برای اعتراض به این احکام گرد هم آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ۱۳ آوریل هزار عضو panchayat برای اعتراض به این احکام گرد هم آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. "The panchayat has imposed a ban on the usage of mobile phones by unmarried girls to prevent them from eloping with young boys against the wishes of their parents, " a panchayat spokesman said.
[ترجمه گوگل]سخنگوی پانچایات گفت: "پنچایات استفاده از تلفن همراه توسط دختران مجرد را ممنوع کرده است تا از فرار آنها با پسران جوان بر خلاف میل والدینشان جلوگیری کند "
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی panchayat گفت: \" panchayat ممنوعیت استفاده از تلفن های همراه توسط دختران مجرد را تحمیل کرده است تا آن ها را از eloping با پسران جوان در برابر خواسته های والدین خود منع کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی panchayat گفت: \" panchayat ممنوعیت استفاده از تلفن های همراه توسط دختران مجرد را تحمیل کرده است تا آن ها را از eloping با پسران جوان در برابر خواسته های والدین خود منع کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The council, or panchayat, of Ranpur village, 340 km (210 miles) south of state capital Jaipur, then decided to take the law into its own hands.
[ترجمه گوگل]شورای یا پانچایات روستای رانپور، در 340 کیلومتری (210 مایلی) جنوب پایتخت ایالت جیپور، سپس تصمیم گرفت قانون را در دستان خود بگیرد
[ترجمه ترگمان]این شورا، یا panchayat، از روستای Ranpur، ۳۴۰ کیلومتری (۲۱۰ مایلی)جنوب پایتخت ایالت Jaipur، تصمیم گرفت تا قانون را به دست خود بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شورا، یا panchayat، از روستای Ranpur، ۳۴۰ کیلومتری (۲۱۰ مایلی)جنوب پایتخت ایالت Jaipur، تصمیم گرفت تا قانون را به دست خود بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Then, as the elected head of the village panchayat (council), it had fallen on Akkamma to count the dead and help distribute food and kerosene oil among those who survived.
[ترجمه گوگل]سپس، به عنوان رئیس منتخب پانچایات (شورای) دهکده، برای شمارش مردگان و کمک به توزیع غذا و روغن نفت سفید بین کسانی که جان سالم به در برده بودند، به دست آکما افتاد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، به عنوان رئیس منتخب دهکده panchayat (شورا)، برای شمارش کشته شدگان و کمک به توزیع نفت و نفت در میان آنانی که جان سالم به در بردند، سقوط کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از آن، به عنوان رئیس منتخب دهکده panchayat (شورا)، برای شمارش کشته شدگان و کمک به توزیع نفت و نفت در میان آنانی که جان سالم به در بردند، سقوط کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. And, panchayat – elected village council - members accompanied the officials when they made their household surveys to assess damages.
[ترجمه گوگل]و اعضای پانچایات - منتخب شورای روستا - مقامات را در هنگام بررسی خانوارهای خود برای ارزیابی خسارت همراهی کردند
[ترجمه ترگمان]و پس از اینکه اعضای شورای منتخب روستای panchayat با مقامات رسمی دیدار کردند تا برای ارزیابی خسارات مورد استفاده قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و پس از اینکه اعضای شورای منتخب روستای panchayat با مقامات رسمی دیدار کردند تا برای ارزیابی خسارات مورد استفاده قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Saluted because the election shows a popular commitment to democracy, which goes back long before the arrival of the British, to the village parliament or panchayat.
[ترجمه گوگل]درود به این دلیل که انتخابات نشان دهنده تعهد مردمی به دموکراسی است که به مدت ها قبل از ورود بریتانیایی ها به پارلمان روستا یا پانچایات برمی گردد
[ترجمه ترگمان]به این دلیل که انتخابات تعهد عمومی به دموکراسی را نشان می دهد، که مدت ها قبل از ورود بریتانیایی ها به پارلمان روستا یا panchayat برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به این دلیل که انتخابات تعهد عمومی به دموکراسی را نشان می دهد، که مدت ها قبل از ورود بریتانیایی ها به پارلمان روستا یا panchayat برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We had decided to grant them some money for the boy's treatment. But the tragedy happened all of a sudden, " said Dhantala panchayat pradhan Tapas Tarafdar.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفته بودیم برای درمان پسر به آنها پول بدهیم اما این تراژدی ناگهان اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفته بودیم که برای معالجه این بچه مقداری پول به آن ها بدهیم اما تراژدی ناگهان اتفاق افتاد: Dhantala panchayat pradhan Tarafdar
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفته بودیم که برای معالجه این بچه مقداری پول به آن ها بدهیم اما تراژدی ناگهان اتفاق افتاد: Dhantala panchayat pradhan Tarafdar
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There was an absurdly tiny shop whose proprietor was a member of the village panchayat.
[ترجمه گوگل]یک مغازه کوچک و بیعیب وجود داشت که صاحب آن یکی از اعضای پانچایات روستا بود
[ترجمه ترگمان]فروشگاهی بسیار کوچک بود که صاحبش یکی از اعضای دهکده panchayat بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فروشگاهی بسیار کوچک بود که صاحبش یکی از اعضای دهکده panchayat بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In 14 years, if the ruling of the village council - or panchayat - where she lives in rural Pakistan is obeyed, she will be married to a man 33 years her senior.
[ترجمه گوگل]در 14 سال، اگر حکم شورای روستایی - یا پانچایات - جایی که او در روستایی پاکستان زندگی می کند رعایت شود، با مردی 33 سال از او بزرگتر ازدواج می کند
[ترجمه ترگمان]در عرض ۱۴ سال، اگر حکم شورای روستا - یا panchayat - جایی که در روستایی پاکستان زندگی می کند، اطاعت می شود، او با مردی ۳۳ ساله و بزرگ تر ازدواج خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عرض ۱۴ سال، اگر حکم شورای روستا - یا panchayat - جایی که در روستایی پاکستان زندگی می کند، اطاعت می شود، او با مردی ۳۳ ساله و بزرگ تر ازدواج خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید