pamphleteer

/ˌpæmfləˈtɪr//ˌpæmfləˈtɪə/

معنی: رساله نویس، جزوه نویس، رساله نویسی کردن
معانی دیگر: رساله نویس (به ویژه سیاسی یا اجتماعی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a writer or publisher of pamphlets that are often polemical.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: pamphleteers, pamphleteering, pamphleteered
• : تعریف: to write, publish, or distribute pamphlets.

جمله های نمونه

1. He often pamphleteers and lectures in favour of free trade.
[ترجمه گوگل]او اغلب جزوه‌نویسی می‌کند و به نفع تجارت آزاد سخنرانی می‌کند
[ترجمه ترگمان]او اغلب به نفع تجارت آزاد pamphleteers و سخنرانی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The best solution is for a pamphleteer to show people how much fun it is to do good.
[ترجمه گوگل]بهترین راه حل این است که یک جزوه نویس به مردم نشان دهد که انجام کارهای خوب چقدر لذت بخش است
[ترجمه ترگمان]بهترین راه حل این است که به مردم نشان دهید چقدر کیف دارد که خوب انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the days when pamphleteers demanded democracy, they were fighting a ruling class whose power and position was obvious to all.
[ترجمه گوگل]در روزگاری که جزوه نویسان خواستار دموکراسی بودند، با طبقه حاکمه ای می جنگیدند که قدرت و موقعیتش بر همگان آشکار بود
[ترجمه ترگمان]در روزهایی که جزوه نویسان خواستار دموکراسی بودند، آن ها در حال مبارزه با یک طبقه حاکمه بودند که قدرت و موقعیت او برای همگان واضح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were defending the right of the pamphleteer to publish ideas that were unpopular in society or inconvenient for the state.
[ترجمه گوگل]آنها از حق جزوه نویس برای انتشار ایده هایی که در جامعه نامحبوب یا برای دولت ناخوشایند بود دفاع می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از حق of برای انتشار ایده هایی که در جامعه منفور بودند و یا برای دولت نامناسب بودند، دفاع می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An Anglo-Irish satirist and political pamphleteer, considered one of the greatest masters of English prose and one of the most impassioned satirists of human folly and pretension.
[ترجمه گوگل]طنزپرداز و جزوه‌نویس سیاسی انگلیسی-ایرلندی، که یکی از بزرگ‌ترین استادان نثر انگلیسی و یکی از پرشورترین طنزپردازان حماقت و تظاهر انسانی به شمار می‌رود
[ترجمه ترگمان]یک هجو نویس انگلیسی - ایرلندی و pamphleteer سیاسی، که یکی از بزرگ ترین استادان نثر انگلیسی محسوب می شود و یکی از the satirists impassioned و pretension است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The agriculturists, on the other hand, had been poor and numerous, supported only by pamphleteers.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، کشاورزان فقیر و متعدد بودند و فقط جزوه نویسان از آنها حمایت می کردند
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، agriculturists، تهیدست و بی شماری بودند، و فقط از طریق جزوه نویسان حمایت می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As we shall see, one of the effects of the Peloponnesian War was to intensify political activity and pamphleteering.
[ترجمه گوگل]همانطور که خواهیم دید، یکی از اثرات جنگ پلوپونز تشدید فعالیت سیاسی و جزوه نویسی بود
[ترجمه ترگمان]همانطور که خواهیم دید، یکی از اثرات جنگ Peloponnesian، افزایش فعالیت سیاسی و نشریه pamphleteering بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His granddaughter was Dorothea Scott, a friend of several of the regicides and a Quaker pamphleteer and preacher during the 1650s.
[ترجمه گوگل]نوه او دوروتیا اسکات بود، دوست چندین کشنده و جزوه نویس و واعظ کواکر در دهه 1650
[ترجمه ترگمان]نوه اش، دورو ته، یکی از دوستان several از the و کشیش کوی کر during در سال ۱۶۵۰ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As far back as 197 the U. S. Supreme Court said, "Liberty of the press is the right of the lonely pamphleteer . . . as much as of the large metropolitan publisher. "
[ترجمه گوگل]در سال 197، دادگاه عالی ایالات متحده گفت: "آزادی مطبوعات حق یک جزوه نویس تنها است به همان اندازه که ناشر بزرگ شهری است "
[ترجمه ترگمان]تا ۱۹۷ سال پیش اس به گفته دادگاه عالی، \" آزادی مطبوعات حق of تنها و یا ناشر بزرگ شهری است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But it's also a work whose political agenda is as insistent as a street corner pamphleteer.
[ترجمه گوگل]اما این نیز اثری است که دستور کار سیاسی آن به اندازه یک جزوه نویس گوشه خیابان اصرار دارد
[ترجمه ترگمان]اما همچنین کاری است که دستور کار سیاسی آن به اندازه یک خیابان فرعی در خیابان is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As it is I have been forced into becoming a sort of pamphleteer.
[ترجمه گوگل]همانطور که هست من مجبور شدم به نوعی جزوه نویس شوم
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل من مجبور شدم که به نوعی تبدیل شوم به یک نوع of شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رساله نویس (اسم)
pamphleteer

جزوه نویس (اسم)
pamphleteer

رساله نویسی کردن (فعل)
pamphleteer

انگلیسی به انگلیسی

• one who writes short booklets or pamphlets
a pamphleteer is a person who writes pamphlets, especially about political subjects.

پیشنهاد کاربران

بپرس