paly

/ˈpeɪliː//ˈpeɪlɪ/

(قدیمی) نسبتا رنگ پریده، (نشان های اشرافی - سپر) دارای راه راه های عمودی با رنگ های متناوب، پریده رنگ

جمله های نمونه

1. Mom told me not to paly football on the street, she wanted me to go to school early.
[ترجمه گوگل]مامان بهم گفت تو خیابون فوتبال رو ول نکن، میخواست زودتر برم مدرسه
[ترجمه ترگمان]مامان بهم گفت که توی خیابون فوتبال بازی نکنم اون ازم خواست که زود برم مدرسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. DID you paly any sports in college?
[ترجمه گوگل]آیا در دانشگاه ورزش می کردید؟
[ترجمه ترگمان]تو دانشگاه هیچ ورزشی نداشتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I am jogging every day. Sometimes, I paly tennis.
[ترجمه گوگل]من هر روز در حال دویدن هستم گاهی اوقات تنیس را کم می کنم
[ترجمه ترگمان]من هر روز پیاده روی می کنم بعضی وقتا، من تنیس بازی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We usually paly guessing games to kill time .
[ترجمه گوگل]ما معمولاً برای از بین بردن زمان، بازی های حدس زدن را انجام می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما معمولا برای کشتن وقت تلف می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The only game I like to paly is tugging .
[ترجمه گوگل]تنها بازی ای که دوست دارم بازی کنم کشیدن است
[ترجمه ترگمان]تنها بازی که دوست دارم \"paly\" داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The HCV infection of PBMCs might paly certain roles in chronicity and long-term liver damage of hepatitis C.
[ترجمه گوگل]عفونت HCV در PBMC ها ممکن است نقش خاصی در مزمن شدن و آسیب طولانی مدت کبدی هپاتیت C داشته باشد
[ترجمه ترگمان]عفونت HCV of ممکن است نقش های ویژه ای در chronicity و آسیب طولانی مدت کبد به هپاتیت سی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We dare not paly jokes on him lest, he should become angry.
[ترجمه گوگل]جرات نداریم با او شوخی کنیم که مبادا عصبانی شود
[ترجمه ترگمان]ما جرات نمی کنیم با او شوخی کنیم تا مبادا او عصبانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The medical periodicals paly an important oriented function in the research and development of the humanistic medicine.
[ترجمه گوگل]نشریات پزشکی نقش مهمی در تحقیق و توسعه پزشکی انسانی دارند
[ترجمه ترگمان]نشریات پزشکی تابع هدف گرا در تحقیقات و توسعه طب سنتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We learn English just as paly a game now.
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر انگلیسی را به همان اندازه یک بازی یاد می گیریم
[ترجمه ترگمان]ما هم اکنون انگلیسی را به عنوان یک بازی یاد می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My paly time is very less.
[ترجمه گوگل]زمان پولیم خیلی کمتره
[ترجمه ترگمان]زمان paly خیلی کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Patrick Likes to act in the school paly.
[ترجمه گوگل]پاتریک دوست دارد در مدرسه بازی کند
[ترجمه ترگمان]پاتریک \"دوست داره تو مدرسه بازی کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Little children want to paly.
[ترجمه گوگل]بچه‌های کوچک می‌خواهند دست و پا بزنند
[ترجمه ترگمان]بچه های کوچولو می خوان paly کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This exasperating weekday practice prevents us seeing at least 10 minutes of each of the first two sessions of paly.
[ترجمه گوگل]این تمرین طاقت فرسا در روزهای هفته مانع از دیدن حداقل 10 دقیقه از هر یک از دو جلسه اول کاهش می شود
[ترجمه ترگمان]این روز هفته آزاردهنده ما از دیدن حداقل ۱۰ دقیقه از هر دو جلسه اول paly جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس