1. David was starved of oxygen during birth at Peterborough Hospital in 1979 and suffered cerebral palsy.
[ترجمه گوگل]دیوید در حین تولد در بیمارستان پیتربورو در سال 1979 از اکسیژن گرسنگی گرفت و دچار فلج مغزی شد
[ترجمه ترگمان]دیوید در هنگام تولد در بیمارستان Peterborough در سال ۱۹۷۹ دچار کمبود اکسیژن شد و دچار فلج مغزی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دیوید در هنگام تولد در بیمارستان Peterborough در سال ۱۹۷۹ دچار کمبود اکسیژن شد و دچار فلج مغزی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Doctors thought she had a mild case of cerebral palsy.
[ترجمه گوگل]پزشکان فکر کردند که او یک مورد خفیف فلج مغزی دارد
[ترجمه ترگمان]پزشکان فکر می کردند که او دچار سکته مغزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پزشکان فکر می کردند که او دچار سکته مغزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Read in studio Children with Cerebral Palsy could soon lose the training centre that helps them to overcome their handicap.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید کودکان مبتلا به فلج مغزی ممکن است به زودی مرکز آموزشی را که به آنها کمک می کند تا بر نقص خود غلبه کنند، از دست بدهند
[ترجمه ترگمان]مطالعه کودکان در استودیو با مخ Palsy می تواند به زودی مرکز آموزشی را از دست بدهد که به آن ها کمک می کند بر نقص خود غلبه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطالعه کودکان در استودیو با مخ Palsy می تواند به زودی مرکز آموزشی را از دست بدهد که به آن ها کمک می کند بر نقص خود غلبه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He now has severe cerebral palsy, is unable to roll over, sit or crawl.
[ترجمه گوگل]او اکنون فلج مغزی شدید دارد، قادر به غلت زدن، نشستن یا خزیدن نیست
[ترجمه ترگمان]او که دچار فلج مغزی شدید است نمی تواند غلت بزند، بنشیند یا بخزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او که دچار فلج مغزی شدید است نمی تواند غلت بزند، بنشیند یا بخزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It does have different characteristics from other more fixed medical conditions, such as cerebral palsy.
[ترجمه گوگل]این بیماری دارای ویژگی های متفاوتی با سایر شرایط پزشکی ثابت تر، مانند فلج مغزی است
[ترجمه ترگمان]این بیماری دارای ویژگی های متفاوتی از دیگر شرایط پزشکی ثابت مانند فلج مغزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این بیماری دارای ویژگی های متفاوتی از دیگر شرایط پزشکی ثابت مانند فلج مغزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The society are hoping companies, groups or clubs will get together and raise money to help people with cerebral palsy.
[ترجمه گوگل]جامعه امیدوار است شرکت ها، گروه ها یا باشگاه ها گرد هم آیند و برای کمک به افراد فلج مغزی پول جمع آوری کنند
[ترجمه ترگمان]جامعه امید دارد که شرکت ها، گروه ها و باشگاه ها متحد شوند و پول جمع آوری کنند تا به مردم مبتلا به فلج مغزی کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جامعه امید دارد که شرکت ها، گروه ها و باشگاه ها متحد شوند و پول جمع آوری کنند تا به مردم مبتلا به فلج مغزی کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. John was born crippled and with cerebral palsy but could run, walk and jump.
[ترجمه گوگل]جان معلول و مبتلا به فلج مغزی به دنیا آمد اما می توانست بدود، راه برود و بپرد
[ترجمه ترگمان]جان فلج و فلج مغزی به دنیا آمد، ولی می توانست بدود، بپرد و بپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جان فلج و فلج مغزی به دنیا آمد، ولی می توانست بدود، بپرد و بپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The medical diagnosis was cerebral palsy.
[ترجمه گوگل]تشخیص پزشکی فلج مغزی بود
[ترجمه ترگمان]تشخیص پزشکی فلج مغزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تشخیص پزشکی فلج مغزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They surmised he had shoulder palsy or a complication from a long-hidden ailment contracted in the war.
[ترجمه گوگل]آنها حدس زدند که او فلج شانه یا عارضه ای از یک بیماری پنهان شده در جنگ داشته است
[ترجمه ترگمان]آن ها حدس می زدند که مبتلا به فلج مغزی یا پیچیده از یک بیماری دراز پنهان در جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها حدس می زدند که مبتلا به فلج مغزی یا پیچیده از یک بیماری دراز پنهان در جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sheng has cerebral palsy and is unable to walk.
[ترجمه گوگل]شنگ فلج مغزی دارد و قادر به راه رفتن نیست
[ترجمه ترگمان]شنگ مبتلا به فلج مغزی است و نمی تواند راه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شنگ مبتلا به فلج مغزی است و نمی تواند راه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A child with cerebral palsy may have additional disabilities such as visual problems, language delay or coordination difficulties.
[ترجمه گوگل]کودک مبتلا به فلج مغزی ممکن است ناتوانی های دیگری مانند مشکلات بینایی، تاخیر زبانی یا مشکلات هماهنگی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]کودک مبتلا به فلج مغزی ممکن است دارای معلولیت های اضافی نظیر مشکلات بصری، تاخیر زبان و یا مشکلات هماهنگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کودک مبتلا به فلج مغزی ممکن است دارای معلولیت های اضافی نظیر مشکلات بصری، تاخیر زبان و یا مشکلات هماهنگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. First comes a diagnosis of cerebral palsy, a label that seems right until other puzzling symptoms appear.
[ترجمه گوگل]ابتدا تشخیص فلج مغزی می آید، برچسبی که تا زمانی که سایر علائم گیج کننده ظاهر شوند درست به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]اول، تشخیص فلج مغزی، برچسبی که درست به نظر می رسد تا زمانی که علائم گیج کننده دیگر بروز پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اول، تشخیص فلج مغزی، برچسبی که درست به نظر می رسد تا زمانی که علائم گیج کننده دیگر بروز پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. One is a little girl crippled by cerebral palsy.
[ترجمه گوگل]یکی دختر بچه ای است که به دلیل فلج مغزی فلج شده است
[ترجمه ترگمان]یک دختر کوچک با فلج مغزی فلج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک دختر کوچک با فلج مغزی فلج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The tiny pens, scrawling in palsied traces on endless white ribbons of paper, slowly ground to a halt.
[ترجمه گوگل]قلمهای کوچکی که روی نوارهای کاغذی سفید بیپایان با آثار فلج میچرخند، به آرامی زمین میخورند تا متوقف شوند
[ترجمه ترگمان]خودکار کوچکی که با خط خرچنگ قورباغه روی نوارهای سفید و بی شمار کاغذ نوشته شده بود، به آرامی روی زمین متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خودکار کوچکی که با خط خرچنگ قورباغه روی نوارهای سفید و بی شمار کاغذ نوشته شده بود، به آرامی روی زمین متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. For the past decade, I have been the parent of a child who suffers from cerebral palsy.
[ترجمه گوگل]در یک دهه گذشته، من پدر و مادر کودکی بوده ام که از فلج مغزی رنج می برد
[ترجمه ترگمان]در دهه گذشته، من پدر بچه ای بودم که از فلج مغزی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دهه گذشته، من پدر بچه ای بودم که از فلج مغزی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید