1. I believe she associates psychiatry with palmistry.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که او روانپزشکی را با کف بینی مرتبط می داند
[ترجمه ترگمان]به نظر من با کف بینی با کف بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Most experts agree that palmistry started in India, perhaps its most common association is with the nomadic people popularly known as Gypsies.
[ترجمه گوگل]اکثر کارشناسان موافقند که کف بینی در هند شروع شد، شاید رایج ترین ارتباط آن با مردم کوچ نشین باشد که عموماً به نام کولی ها شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارشناسان بر این عقیده اند که کف بینی در هند آغاز شده است، شاید رایج ترین ارتباط آن با مردم چادرنشین که به عنوان کولی ها شناخته می شوند قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You may explore metaphysical pursuits and check out palmistry, handwriting analysis, and dream interpretation.
[ترجمه گوگل]شما میتوانید کارهای متافیزیکی را بررسی کنید و کف بینی، تحلیل دست خط و تعبیر خواب را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید کاره ای متافیزیکی را بررسی کنید و palmistry، تحلیل دستخط، و تعبیر خواب را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Before that, palmistry was their preferred method of fortune telling.
[ترجمه گوگل]قبل از آن، کف بینی روش ترجیحی آنها برای پیشگویی بود
[ترجمه ترگمان]قبل از آن، کف بینی روش preferred بود که به من می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To Zoe Who taught you palmistry?
[ترجمه گوگل]به Zoe چه کسی به شما کف بینی آموخت؟
[ترجمه ترگمان]به \"زویی\" که کف بینی رو یاد کی داده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A good palmistry session is a fun way to get acquainted.
[ترجمه گوگل]یک جلسه خوب کف بینی یک راه سرگرم کننده برای آشنایی است
[ترجمه ترگمان]یک جلسه خوب کف بینی یک راه سرگرم کننده ای برای آشنایی با آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Most experts agree that palmistry started in India, but perhaps its most common association is with the nomadic people popularly known as Gypsies.
[ترجمه گوگل]اکثر کارشناسان موافق هستند که کف شناسی در هند شروع شد، اما شاید رایج ترین ارتباط آن با مردم کوچ نشین باشد که عموماً به عنوان کولی ها شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارشناسان بر این عقیده اند که کف بینی در هند آغاز شده است، اما شاید رایج ترین ارتباط آن با مردم چادرنشین که به عنوان کولی ها شناخته می شوند قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Two Do you believe in palmistry?
9. Whether it is astrology or palmistry or the sun signs, you should never allow the studies to entirely rule your life and impressions.
[ترجمه گوگل]خواه طالع بینی باشد یا کف بینی یا نشانه های خورشید، هرگز نباید اجازه دهید که مطالعات به طور کامل بر زندگی و برداشت های شما حاکم باشد
[ترجمه ترگمان]چه علم احکام نجوم و palmistry و یا نشانه های خورشید باشد، شما هرگز نباید اجازه دهید که مطالعات به طور کامل بر زندگی و تاثرات شما حکومت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Janice: Are you sure? I've read lot about palmistry I've been able tell lot accurate things about person from palm.
[ترجمه گوگل]جانیس: مطمئنی؟ من در مورد کف بینی چیزهای زیادی خوانده ام
[ترجمه ترگمان]مطمئنی؟ من خیلی چیزها در مورد کف بینی خوانده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Margaret: Palmistry? What is that?
12. Do you believe in palmistry?
13. The Act does not cover and / or relate to astrology and / or allied sciences like Palmistry, Vaastu Shastra etc.
[ترجمه گوگل]این قانون شامل و/یا مربوط به طالع بینی و/یا علوم وابسته مانند کف بینی، Vaastu Shastra و غیره نیست
[ترجمه ترگمان]این قانون پوشش و \/ یا مربوط به علم احکام نجوم و یا علوم وابسته مانند palmistry، Vaastu Shastra و غیره را پوشش نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Some 2600 years ago Aristotle wrote a book on palmistry for Alexander the Great, and there is nothing in that book that a modern-day palmist would dispute.
[ترجمه گوگل]حدود 2600 سال پیش، ارسطو کتابی در مورد کف بینی برای اسکندر مقدونی نوشت، و چیزی در آن کتاب وجود ندارد که یک کف شناس امروزی با آن مخالفت کند
[ترجمه ترگمان]حدود دو هزار و ششصد سال پیش ارسطو کتابی درباره palmistry برای اسکندر کبیر نوشت، و در آن کتاب هیچ چیز وجود ندارد که a روز مدرن اختلاف پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I was telling him about some of the new techniques I was trying like handwriting analysis and palmistry. . .
[ترجمه گوگل]داشتم به او درباره برخی از تکنیکهای جدیدی که امتحان میکردم، مانند تجزیه و تحلیل دست خط و کف بینی میگفتم
[ترجمه ترگمان]داشتم درباره بعضی از تکنیک های جدیدی که سعی می کردم مثل دست خط analysis و کف بینی، حرف بزنم، حرف می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید