pally

/ˈpæli//ˈpæli/

(انگلیس - عامیانه) دوستانه، صمیمی، جون جونی، همدستی، خودمانی، شریکی

جمله های نمونه

1. Suddenly she started acting very pally towards me.
[ترجمه گوگل]ناگهان او شروع کرد به رفتاری بسیار رکیک نسبت به من
[ترجمه ترگمان]ناگهان she به طرف من آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I got very pally with him.
[ترجمه گوگل]من خیلی باهاش ​​دلتنگی کردم
[ترجمه ترگمان]من با اون رفیق شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They've become very pally .
[ترجمه گوگل]اونا خیلی پژمرده شده اند
[ترجمه ترگمان]خیلی pally
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many old Ally Pally hands nevertheless prefer the woman with upraised hands who formed the spectacular fountain in the old Palm Court.
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از دست‌های قدیمی الی پالی، زنی با دست‌های بالا را ترجیح می‌دهند که فواره تماشایی در محوطه قدیمی پالم کورت را تشکیل داده است
[ترجمه ترگمان]با این حال بسیاری از دستان Ally قدیمی، زنی را که بلند کرده است و فواره تماشایی در دادگاه قدیمی نخل را تشکیل می دهد، ترجیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The boys are very pally.
[ترجمه گوگل]پسرها خیلی رنگ پریده اند
[ترجمه ترگمان] پسرا are
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's pally with Steven.
[ترجمه گوگل]او با استیون دوست است
[ترجمه ترگمان] اون pally با \"استیون\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Over 100 metres, Pally would beat any of them.
[ترجمه گوگل]بیش از 100 متر، پالی هر یک از آنها را شکست می داد
[ترجمه ترگمان]در طول ۱۰۰ متر، pally هر کدام از آن ها را شکست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't know why Tom acts so pally as Cephalus toProcris. I hardly know him.
[ترجمه گوگل]نمی‌دانم چرا تام در نقش سفالوس با پروکریس این‌قدر بی‌تفاوت رفتار می‌کند من به سختی او را می شناسم
[ترجمه ترگمان]من نمی دونم چرا تام مثل Cephalus رفتار می کنه من به سختی او را می شناسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The answer Was that the pally has mistaken the conduct as valid and performed, that is to say, returning property and compensation were not a direct but an indirect consequence of void civil conduct.
[ترجمه گوگل]پاسخ این بود که متفق این رفتار را صحیح و انجام داده است، یعنی استرداد مال و غرامت، پیامد مستقیم و غیرمستقیم رفتار مدنی باطل نبوده است
[ترجمه ترگمان]پاسخ این بود که the این رفتار را معتبر و اجرا کرده است یعنی بازگشت دارایی و جبران خسارت مستقیم اما غیر مستقیم رفتار غیر مستقیم مدنی نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then goes off and duels a level 16 pally.
[ترجمه گوگل]سپس می رود و دوئل سطح 16
[ترجمه ترگمان]سپس می رود و یک سطح ۱۶ pally را به دوئل دعوت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Called Pally Chair it's made of pegs and a holder.
[ترجمه گوگل]این صندلی که پالی نام دارد از گیره و نگهدارنده ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این صندلی به عنوان صندلی و یک نگهدارنده ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If nothing else, the exchange reveals a pally relationship with the media that may now be unravelling.
[ترجمه گوگل]اگر هیچ چیز دیگری نباشد، این مبادله نشان می دهد که یک رابطه دوستانه با رسانه ها وجود دارد که ممکن است اکنون در حال از بین رفتن باشد
[ترجمه ترگمان]اگر چیز دیگری وجود نداشته باشد، این تبادل یک رابطه pally را با رسانه ها نشان می دهد که ممکن است در حال انحلال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This will result in situations where a Pally or Druid might tank better for a particular situation or situations.
[ترجمه گوگل]این منجر به موقعیت‌هایی می‌شود که یک Pally یا Druid ممکن است برای یک موقعیت یا موقعیت‌های خاص بهتر باشد
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به موقعیت هایی می شود که در آن یک pally یا یک کاهن می تواند برای یک موقعیت یا موقعیت خاص، مخزن بهتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Roy: Sure thing, pally. Here. Take a load off.
[ترجمه گوگل]روی: حتما، رفیق اینجا یک بار بردارید
[ترجمه ترگمان] حتما رفیق بیا یه کم استراحت کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• friendly, chummy, behaving like a friend
if you are pally with someone, you are friendly with them; an informal word.

پیشنهاد کاربران

همدستی. خودمانی. شریکی. دوست جونی. رفیق شفیق.
دوست جان
دوست من
رفیق

بپرس