palliate

/ˈpælɪeɪt//ˈpælɪeɪt/

معنی: تسکین دادن، کاهش دادن، موقتا ارام کردن
معانی دیگر: (درد و بیماری و غیره) تسکین دادن، درد کاهی کردن، فرو نشاندن، استمالت کردن، بهتر نمایاندن، به نمایی کردن، کوچک نمایاندن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: palliates, palliating, palliated
مشتقات: palliation (n.), palliator (n.)
(1) تعریف: to lessen the effect of; make less severe, esp. without curing.
مترادف: allay, alleviate, assuage, mitigate, relieve
مشابه: appease, blunt, buff, buffer, dull, ease, moderate, soothe, temper

- Her pain was palliated by her father's sympathy.
[ترجمه گوگل] درد او با همدردی پدرش تسکین یافت
[ترجمه ترگمان] از همدردی پدرش متاثر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to try to cause (an offense) to seem less severe, as by apologies or excuses.
مترادف: extenuate
مشابه: excuse, gloss, minimize, mitigate, rationalize, temper, tone down

- He palliated his crime by pleading ignorance of the law.
[ترجمه گوگل] او با اظهار بی اطلاعی از قانون، جرم خود را کاهش داد
[ترجمه ترگمان] با خواهش کردن به قانون، جرمش را انکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the mother used to palliate her daughter's faults
مادر عیوب دخترش را کوچک جلوه می داد.

2. Chosen carefully, the oils may not only palliate but also cure the condition.
[ترجمه گوگل]این روغن‌ها با دقت انتخاب شده‌اند، نه تنها ممکن است این بیماری را تسکین دهند، بلکه آن را نیز درمان کنند
[ترجمه ترگمان]به دقت انتخاب کنید، روغن ممکن است نه تنها تسکین پیدا کند بلکه شرایط را درمان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. tried unsuccessfully to palliate the widespread discontent.
[ترجمه گوگل]تلاش ناموفق برای کاهش نارضایتی گسترده
[ترجمه ترگمان]سعی کرد نارضایتی عمومی را تسکین دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is possible to palliate without cure.
[ترجمه گوگل]تسکین بدون درمان ممکن است
[ترجمه ترگمان]این ممکن است که آدم را به صورت کوچک جلوه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective: to palliate sufferings of patients, to enhance the success rate of esophagus electrode insertion.
[ترجمه گوگل]هدف: تسکین درد و رنج بیماران، افزایش میزان موفقیت در قرار دادن الکترود مری
[ترجمه ترگمان]هدف: برای تسکین درد بیماران، افزایش نرخ موفقیت در درج الکترود مری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Organizations for writers palliate the writer's loneliness, but I doubt if they improve his writing.
[ترجمه گوگل]سازمان‌هایی برای نویسندگان، تنهایی نویسنده را تسکین می‌دهند، اما من شک دارم که آیا آنها نوشته‌های او را بهبود بخشند
[ترجمه ترگمان]سازمان ها برای نویسندگان، تنهایی نویسنده را تسکین می دهند، اما شک دارم که آن ها نویسندگی او را بهبود بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't wish to palliate them, I assure you.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم آنها را آرام کنم، به شما اطمینان می دهم
[ترجمه ترگمان]به شما اطمینان می دهم که من نمی خواهم آن ها را حقیر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I shall never attempt to palliate my own foible by exposing the error of another .
[ترجمه گوگل]من هرگز سعی نخواهم کرد که با افشای خطای دیگران، ضعف خود را تسکین دهم
[ترجمه ترگمان]من هرگز سعی نخواهم کرد که نقطه ضعف خودم را نادیده بگیرم و خطای دیگری را آشکار سازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tow black don't make a white. You can't palliate your own badness with other's bad deed.
[ترجمه گوگل]یدک کش سیاه سفید نمی شود شما نمی توانید بدی خود را با کار بد دیگران کاهش دهید
[ترجمه ترگمان]به حرفام گوش نده تو نباید بدی خودت رو با کاره ای بد دیگه کوچیک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I shall never attempt to palliate my own foibles by exposing the error of another.
[ترجمه گوگل]من هرگز سعی نخواهم کرد که با افشای خطای دیگران، ضعف های خود را تسکین دهم
[ترجمه ترگمان]من هرگز سعی نخواهم کرد ضعف های خودم را با افشا کردن خطای دیگری نادیده بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسکین دادن (فعل)
mitigate, appease, soothe, quiet, pacify, propitiate, quell, smooth, salve, mollify, temporalize, palliate, placate, quieten

کاهش دادن (فعل)
lessen, palliate

موقتا ارام کردن (فعل)
palliate

انگلیسی به انگلیسی

• alleviate, ease, relieve; allay, lessen; mitigate, moderate, make less severe

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : palliate
✅️ اسم ( noun ) : palliative
✅️ صفت ( adjective ) : palliative
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس