palingenesis

/ˌpælɪnˈdʒenɪsɪs//ˌpælɪnˈdʒenɪsɪs/

معنی: تغییر شکل، تجوید از راه تولد، ایین تعمید مسیحیان
معانی دیگر: (زیست شناسی) باز زایش (در برابر: نو زایش recapitulation) (cenogenesis هم می گویند)، احیا

جمله های نمونه

1. Believe palingenesis, profoundly yearn encounter to you again.
[ترجمه گوگل]باور palingenesis، عمیقا آرزوی ملاقات با شما دوباره
[ترجمه ترگمان]باور کنید که بار دیگر به شدت با شما روبه رو خواهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It causes the center palingenesis because the modernization lacks overall systematicness.
[ترجمه گوگل]به دلیل اینکه مدرنیزاسیون فاقد سیستماتیک کلی است، باعث ایجاد رنگدانه مرکزی می شود
[ترجمه ترگمان]این امر باعث می شود که مرکز palingenesis شود چون نوسازی در مجموع دارای systematicness کلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I never believe palingenesis, but this Ah Q was really the copy of the old one.
[ترجمه گوگل]من هرگز پالینگنزیس را باور نمی‌کنم، اما این Ah Q واقعا کپی قبلی بود
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت باور نمی کنم، اما این واقعا کپی کتاب قدیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I never believe palingenesis, this Ah Q was really the copy of the old one.
[ترجمه گوگل]من هرگز پالینگنزیس را باور نمی کنم، این Ah Q واقعاً کپی قبلی بود
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت باور نمی کنم، این واقعا کپی کتاب قدیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Everything will be palingenesis.
[ترجمه گوگل]همه چیز پالینژنیس خواهد بود
[ترجمه ترگمان] همه چی درست میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this study, among four yield components, the grain number per panicle was the chief factor to affect yield of palingenesis rice.
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، از بین چهار جزء عملکرد، تعداد دانه در خوشه عامل اصلی تأثیرگذار بر عملکرد برنج پالنجنسیس بود
[ترجمه ترگمان]در این مطالعه، در میان چهار مولفه بازده، عدد دانه ها در هر panicle عامل اصلی تاثیر گذاری بر بازده برنج palingenesis بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One can experience through these paintings the reconciliation of determinism and contingency, fatalism and free will; as well as the palingenesis of order and chaos.
[ترجمه گوگل]می توان از طریق این نقاشی ها آشتی جبر و اقتضایی، تقدیرگرایی و اختیار را تجربه کرد و همچنین رنگ آمیزی نظم و هرج و مرج
[ترجمه ترگمان]انسان می تواند از طریق این نقاشی ها، آشتی جبر و امکانات، جبر و اراده آزاد، و همچنین نظم و ترتیب نظم و هرج و مرج را تجربه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The more photosynthates distributed in stems and sheathes at maturity of main crop, especially in internodes below the 2nd from the top, the higher yield of palingenesis rice would get.
[ترجمه گوگل]هر چه فتوسنتات ها در زمان بلوغ محصول اصلی در ساقه ها و غلاف ها توزیع شوند، به ویژه در میانگره های زیر 2 از بالا، عملکرد برنج پالنجنسیس بیشتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر در ساقه ها و sheathes در تکامل محصول اصلی توزیع شود، به خصوص در internodes زیر بخش دوم از بالا، بازده بالاتر برنج palingenesis به دست خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تغییر شکل (اسم)
transmutation, transformation, metamorphosis, sublation, evolution, transfiguration, palingenesis, transmogrification

تجوید از راه تولد (اسم)
palingenesis

ایین تعمید مسیحیان (اسم)
palingenesis

انگلیسی به انگلیسی

• metempsychosis, passage of a soul from one body to another at the time of death

پیشنهاد کاربران

بپرس