palette

/ˈpælət//ˈpælɪt/

معنی: پولک، جعبه رنگ نقاشی
معانی دیگر: (تخته ای که نقاش رنگ های خود را روی آن قرار می دهد و آنها را با هم می آمیزد) شستی نقاشی، لوحه سورا  دار بیضی یا مستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thin, often oval board, usu. with a thumb hole, on which a painter holds and mixes colors.

(2) تعریف: the range of colors used in a particular painting or by a specified painter.

جمله های نمونه

1. Life is a palette, you put colors on it. Let your past make you better, not bitter.
[ترجمه پرستو] زندگی مثل بوم نقاشیه:خودت رنگش میکنی. پس بهتره از رنگایی استفاده کنی که شادت میکنه نه غمگین : )
|
[ترجمه گوگل]زندگی یک پالت است، شما رنگها را روی آن قرار می دهید بزار گذشته ات بهترت کنه نه فاسدتر
[ترجمه ترگمان]، زندگی یه نقاشی رنگ هست تو روش رنگ های روشن می کنی بذار گذشته تو رو بهتر کنه نه تلخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. David Fincher paints from a palette consisting almost exclusively of grey and mud brown.
[ترجمه گوگل]دیوید فینچر از یک پالت تقریباً منحصراً از خاکستری و قهوه ای گلی رنگ می کند
[ترجمه ترگمان]دیوید فینچر از یک پالت رنگ که تقریبا به طور انحصاری از رنگ خاکستری و گل و لای است، استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He picked his brushes and palette.
[ترجمه دانیال] او قلمو و جعبه رنگ خود را برداشت
|
[ترجمه گوگل]براش ها و پالتش را انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]قلم مو و تخته نقاشی را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Matisse's palette typically consists of bright blues, greens and oranges.
[ترجمه بی نام] پالت ماتیس معمولا آبی های روشن ، سبز های روشن و نارنجی های روشن است.
|
[ترجمه گوگل]پالت ماتیس معمولاً از رنگ های آبی روشن، سبز و نارنجی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]پالت Matisse معمولا شامل بلوز آبی، سبزی و پرتقال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Greens and browns are typical of Ribera's palette.
[ترجمه گوگل]رنگ های سبز و قهوه ای مشخصه پالت ریبرا هستند
[ترجمه ترگمان]رنگ سبز (قهوه ای)و قهوه ای (قهوه ای)نوعی تخته رنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The palette knife marks, the smooth slabs of even colour neutralise any notions of the personal autograph.
[ترجمه گوگل]نشانه‌های چاقوی پالت، صفحات صاف با رنگ یکنواخت، هر مفهومی از خودکار شخصی را خنثی می‌کند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از پالت رنگ، تخته سنگ های صیقلی حتی رنگی از هر گونه تصوری از امضای شخصی را خنثی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. BEACH-COMBER Enliven an autumn palette with shades of citrus and spice, then indulge yourself in cashmere.
[ترجمه گوگل]BEACH-COMBER پالت پاییزی را با سایه های مرکبات و ادویه زنده کنید، سپس خودتان را به ترمه لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]ساحل \"comber -\" با رنگ های مرکبات و ادویه، با استفاده از رنگ های مرکبات و ادویه، خود را در شال کشمیر رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Edges can be scraped, scored with a palette knife.
[ترجمه گوگل]لبه ها را می توان خراش داد، با چاقوی پالت تراشی کرد
[ترجمه ترگمان]Edges می تواند خراشیده شود و با یک کاردک پالت ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Turn over each slice with a palette knife and cook the other side for another 2 minutes.
[ترجمه گوگل]هر برش را با یک چاقوی پالت برگردانید و طرف دیگر را 2 دقیقه دیگر بپزید
[ترجمه ترگمان]هر برش را با یک کاردک پالت روشن کنید و یک طرف دیگر را برای ۲ دقیقه دیگر بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. More muted in palette than Adam's recent work, they have yet the same characteristic richness of evocation.
[ترجمه گوگل]آنها نسبت به کارهای اخیر آدام از نظر پالت بی صداتر، هنوز همان غنای تداعی را دارند
[ترجمه ترگمان]در اثر اثر تازه آدام بیش از پیش muted شده بود، اما با این حال، آن ها همان غنای فرهنگی را به خود گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The range of the artist's palette widened to include cobalt blue, ultramarine, chrome yellow and viridian green.
[ترجمه گوگل]طیف پالت این هنرمند گسترش یافت و شامل آبی کبالت، اولترامارین، زرد کروم و سبز ویریدین شد
[ترجمه ترگمان]دامنه of هنرمند پهن تر شد تا آبی لاجوردی، ultramarine، کروم زرد و viridian سبز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So using the default palette as the basis it is time for change.
[ترجمه گوگل]بنابراین با استفاده از پالت پیش فرض به عنوان پایه، زمان تغییر فرا رسیده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین استفاده از پالت پیش فرض به عنوان اساس زمان برای تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Luckily using macros and the customisable icon palette you can tailor Ami Pro 0 to your way of working.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه با استفاده از ماکروها و پالت آیکون قابل تنظیم، می توانید Ami Pro 0 را مطابق با روش کار خود تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه با استفاده از ماکروها و پالت icon قابل ویرایش، می توانید Ami Pro را به روش کار خود tailor
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Look at the right side where the colour palette is displayed.
[ترجمه گوگل]به سمت راست جایی که پالت رنگ نمایش داده می شود نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]به سمت راست نگاه کنید که در آن پالت رنگ نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پولک (اسم)
aglet, aiglet, dag, confetti, sequin, spangle, washer, disc, tinsel, shale, squama, palette, squamation

جعبه رنگ نقاشی (اسم)
palette

تخصصی

[کامپیوتر] جدول رتگ والگو ؛ سیستم گرافیکی کامپیوتر مجموعه ای از رنگهای قابل دسترس در یکب - طیف رنگ - مجموعه ای از رنگها که از یک مجموعه ی بسیار بزرگتر انتخاب شده است. مثلاً IBM VGA اولیه می تواند بیش از 250000 رنگ گوناگون را نمایش دهد، اما برنامه نویس یا کاربر باید طیفی از رنگها را انتخاب کند که بیشتر از 256 رنگ نباشد تا بتواند آنها را در یک زمان به کار گیرد. مجموعه رنگهای قابل نمایش، گاهی به نام paletteشناخته می شوند.

انگلیسی به انگلیسی

• flat board used for holding and mixing colors; collection of the tints that can be displayed on-screen or used in a drawing program (computers)
a palette is a flat piece of wood or plastic on which an artist mixes paints.
a palette is also the range of colours that are characteristic of a particular artist or school of painting.

پیشنهاد کاربران

A wooden frame that holds a blackboard or a Picture that is being painted
palette ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: تخته‏رنگ
تعریف: صفحه‏ای پهن و نازک که هنرمند رنگ هایش را بر روی آن می گستراند و سوراخی در آن برای گذراندن انگشت شست تعبیه شده است
ظرفی که داخلش رنگ ها رو مخلوط می کنن 🖌
پالت رنگ🎨
یعنی اون تخته چوبی که روش رنگ میریزن برای نقاشی
جایی برای نگه داری رنگ ها
Sup 6: a painter's board for mixing colors
همون پالت خودمون که برای ترکیب کردن رنگ هاست.
طیف خاصی از رنگ که توسط نقاش استفاده می شود.
blue palette
طیف رنگ آبی
جایی که رنگ رو قاظی میکنن و من به حمایت از کسایی که از suppمیگن
a painters board for mix colors
تخته رنگ🎨
پالت
صفحه چوبی مانند که رنگ های نقاشی را بر روی ان ریخته وبا ان رنگ ها نقاشی میکشند
صفحه ای که توش رنگارو قاطی میکنن
A painter's board for mixing colors
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس