palatial

/pəˈleɪʃl̩//pəˈleɪʃl̩/

معنی: مجلل، کاخی
معانی دیگر: پر عظمت، شکوهمند، با شکوه، وابسته به کاخ، کاخ مانند، قصر مانند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: palatially (adv.), palatialness (n.)
(1) تعریف: of, resembling, or relating to a palace.
مشابه: regal, royal

- the palatial grounds
[ترجمه گوگل] محوطه قصر
[ترجمه ترگمان] کاخ مجلل …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: suitable for a palace; grand; magnificent.
مترادف: grand, grandiose, magnificent, majestic, splendid, stately, sumptuous
متضاد: modest
مشابه: deluxe, elegant, glorious, imposing, luxurious, noble, opulent, posh, rich, royal

- palatial d�cor
[ترجمه گوگل] دکور قصر
[ترجمه ترگمان] کاخ مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a palatial house
خانه ی کاخ مانند

2. a palatial yacht
کشتی تفریحی مجلل

3. Palatial observatories were founded at Paris, London, and Berlin for the express purpose of determining longitude by the heavens.
[ترجمه گوگل]رصدخانه های قصری در پاریس، لندن و برلین با هدف مشخص تعیین طول جغرافیایی توسط آسمان ها تأسیس شدند
[ترجمه ترگمان]observatories Palatial در پاریس، لندن و برلین به منظور تعیین مسافت جغرافیایی به دست آسمان تاسیس شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is a palatial Jacobean country manor house with exquisite interiors and wooden carvings.
[ترجمه گوگل]این یک خانه ییلاقی کاخ نشین ژاکوبین با نمای داخلی نفیس و کنده کاری های چوبی است
[ترجمه ترگمان]اینجا خانه ای است مانند کاخ سفید و بزرگ که با منبت کاری و حکاکی های چوبی بسیار زیبا تزیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was tea and coffee at her palatial apartment in Mayfair's Chesterfield House.
[ترجمه گوگل]در آپارتمان مجلل او در خانه چسترفیلد مایفر چای و قهوه بود
[ترجمه ترگمان]یک فنجان چای و قهوه در خانه ییلاقی او در اتاق می فیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The coach dropped me at the Lofleid3ir, a palatial hotel.
[ترجمه گوگل]مربی مرا در Lofleid3ir، یک هتل مجلل رها کرد
[ترجمه ترگمان]مربی من را در هتل Lofleid۳ir و یک هتل مجلل قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This palatial Jacobean country mansion has lavishly decorated interiors and exquisite wooden carvings.
[ترجمه گوگل]این عمارت روستایی کاخ ژاکوبین دارای دکوراسیون داخلی مجلل و کنده کاری های چوبی نفیس است
[ترجمه ترگمان]این عمارت که مانند کاخ سفید است، دکوراسیون داخلی و حکاکی های چوبی بسیار زیبا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He put Mary in control of the palatial establishment in New York.
[ترجمه گوگل]او مری را تحت کنترل تشکیلات قصری در نیویورک قرار داد
[ترجمه ترگمان]او مری را در کنترل ساختمان کاخ مانند در نیویورک قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The palatial Manningham Mills were built by Samuel Lister in 187
[ترجمه گوگل]میلز کاخ مانینگهام توسط ساموئل لیستر در سال 187 ساخته شد
[ترجمه ترگمان]The میلز در ۱۸۷ اوت توسط سامویل لیستر ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition to the palatial and leafy suburbs, there are areas of inner-city terraced housing awaiting redevelopment and large outlying council estates.
[ترجمه گوگل]علاوه بر حومه‌های سرسبز و سرسبز، مناطقی از خانه‌های پلکانی درون شهر در انتظار توسعه مجدد و املاک بزرگ دورافتاده شورای شهر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر حومه شهری مانند کاخ مانند و سرسبز، مناطقی از خانه های مسکونی شهری وجود دارند که در حال توسعه مجدد و ساختمان های مسکونی دور از شهر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A professional athlete built a palatial eight - bedroom home where he lives by himself.
[ترجمه گوگل]یک ورزشکار حرفه ای یک خانه 8 اتاق خوابه بزرگ ساخت که در آن به تنهایی زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]یک ورزش کار حرفه ای یک خانه مجلل هشت خوابه را در جایی که خودش زندگی می کند، بنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After he retired, Shen bought a palatial mansion.
[ترجمه گوگل]پس از بازنشستگی، شن یک عمارت کاخ خرید
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه بازنشسته شد، Shen یک عمارت مجلل خریده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For example, archaeologists previously thought such tablets were created and kept exclusively at major state capitals, or "palatial centers," such as Pylos and Mycenae.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، باستان شناسان قبلاً فکر می کردند که چنین لوح هایی منحصراً در پایتخت های بزرگ ایالت ها یا "مراکز قصر" مانند پیلوس و میکنه ساخته و نگهداری می شوند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، باستان شناسان قبلا تصور کرده بودند که این لوح ها به طور انحصاری در مراکز بزرگ دولتی یا مانند مراکز مانند مانند Pylos و Mycenae نگهداری می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These palatial chambers, how marvellously they came to her.
[ترجمه گوگل]این اتاق های قصر، چه شگفت انگیز به او آمدند
[ترجمه ترگمان]این خانه مجلل و مجلل بود که به طرز شگفت انگیزی به او امده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For several years Great Northern had rented a palatial compound from a Manchu prince, who had returned to Mukden after the revolution.
[ترجمه گوگل]چند سالی بود که گریت شمالی از یک شاهزاده مانچو، که پس از انقلاب به موکدن بازگشته بود، یک محوطه کاخ اجاره کرده بود
[ترجمه ترگمان]برای چند سال، شمال یک محوطه کاخ مانند را از یک شاهزاده Manchu اجاره کرده بود که پس از انقلاب به Mukden بازگشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجلل (صفت)
luxuriant, stately, grand, imperial, magnificent, illustrious, sumptuous, deluxe, luxurious, plush, palatial, gorgeous, glorious, gala, plushy, royal, splendorous

کاخی (صفت)
palatial

انگلیسی به انگلیسی

• magnificent; palace-like
if a house is palatial, it is very large and splendid.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Relating to a palace; grand or magnificent 🏰
🔍 مترادف: Magnificent, stately
✅ مثال: The palatial mansion stood out as the most impressive building in the city
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : palace
✅️ صفت ( adjective ) : palatial
✅️ قید ( adverb ) : palatially

بپرس