palace

/ˈpæləs//ˈpælɪs/

معنی: کوشک، کاخ
معانی دیگر: قصر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the official residence of royalty or other persons of high rank or authority.

(2) تعریف: a large, often luxurious home; stately mansion.
مشابه: castle, home

جمله های نمونه

1. palace guards
پاسداران کاخ

2. a palace ruined by the passage of time and by lack of care
کاخی که در اثر گذشت زمان و بی توجهی خراب شده است

3. the palace is still in the occuption of its hereditary owner
آن کاخ هنوز هم در اشغال مالک موروثی آن است.

4. the palace of justice
کاخ دادگستری

5. a ducal palace
کاخ دوک

6. a huge palace
کاخی عظیم

7. a royal palace
کاخ سلطنتی

8. a splendid palace
یک کاخ باشکوه

9. a stately palace
یک کاخ مجلل

10. the grandiose palace of the corrupt vizier
کاخ مجلل وزیر فاسد

11. the imperial palace
کاخ شاهنشاهی

12. the king's magnificent palace
کاخ مجلل پادشاه

13. the president's gorgeous palace
کاخ مجلل رئیس جمهور

14. they have turned his palace into a repository of persian rugs
کاخ او را تبدیل به گنجینه ای از فرش های ایرانی کرده اند.

15. they restored the ruined palace to its original beauty
کاخ مخروبه را به زیبایی اولیه ی خود برگرداندند.

16. the ornaments that made the palace more beautiful than ever
زینت هایی که کاخ را زیباتر از همیشه کرده بود

17. the vestiges of that ancient palace
بازمانه های آن کاخ کهن

18. tanks stopped the entrance to the palace
تانک ها راه ورود به کاخ را گرفتند.

19. the two monarchs met outside the palace
دو پادشاه در بیرون از کاخ ملاقات کردند.

20. he made a leisurely tour of the palace and its gardens
او در کاخ و باغ های آن با آسودگی به گردش پرداخت.

21. soon the novelty of living in a palace wore off
پس از اندکی زندگی در کاخ تازگی خود را از دست داد.

22. the guests went by carriage to the palace
مهمانان با کالسکه به کاخ رفتند.

23. the rioters stormed their way into the palace
شورشیان شتابان و خروشان وارد کاخ شدند.

24. through a special dispensation from the royal palace
با اجازه ی ویژه ی کاخ سلطنتی

25. the ruler of a poor country who himself lives in a luxurious palace
فرمانروای کشوری فقیر که خودش در کاخ پرتجملی زندگی می کند

26. The highlight of our tour was seeing the palace.
[ترجمه گوگل]نکته جالب تور ما دیدن کاخ بود
[ترجمه ترگمان]نکته برجسته سفر ما دیدن کاخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The palace is famous for its 17th-century painted ceilings.
[ترجمه گوگل]این کاخ به خاطر سقف های نقاشی شده قرن هفدهمی خود مشهور است
[ترجمه ترگمان]این کاخ برای سقف های نقاشی قرن هفدهم خود معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. He deposed his father in a palace coup in 1970.
[ترجمه گوگل]او پدرش را در کودتای کاخ در سال 1970 خلع کرد
[ترجمه ترگمان]او پدرش را در یک کودتای کاخ در سال ۱۹۷۰ برکنار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. She'd come hotfoot from the palace with the latest news.
[ترجمه گوگل]او با آخرین اخبار از قصر آمده بود
[ترجمه ترگمان]با آخرین اخبار از قصر بیرون امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The palace was built in the fifteenth century.
[ترجمه گوگل]این کاخ در قرن پانزدهم ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این کاخ در قرن پانزدهم ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوشک (اسم)
grange, belvedere, palace, summerhouse

کاخ (اسم)
palace

انگلیسی به انگلیسی

• castle, mansion
a palace is a very large, grand house, especially one which is the home of a king, queen, or president.

پیشنهاد کاربران

Palast با تلفظ پالاست به زبان آلمانی معادل palace به زبان انگلیسی به معنای قصر یا کاخ ، در اصل و ریشه از سه کلمه به زبان فارسی - عربی به شکل زیر ساخته شده : Pa با تلفظ پا ، la با تلفظ لا در زبان عربی نشانه نفی و st با تلفظ ست مخفف است. لذا پا لا است یعنی بدون پاست. به زبان تمثیل به این معنا که این قصر یا کاخ مجلل و شکوهمند و شگفت انگیز و سرسام آور هستی بدون پایه و اساس می باشد. منظور اینکه بنیاد آن بر نیستی استوار گردیده و مایه تعجب و شگفتی اینست که این کاخ پایدار و پابرجاست با وجود اینکه پا یا پایه ندارد. اگر در خیال ماده را تا سطح کوانتا یا کوانت ها بشکافیم، آنگاه در مقابل چشمان خیالی ما یک پرده مُشبَک ظاهر خواهد گردید که در پشت آن در کلیه جهات چیز دیگری قابل روئیت نخواهد بود غیر از ظلمت یا تاریکی محض و یا نیستی. شاید بتوان گفت که کلمه پالاست در زبان آلمانی در مراحل اولیه پیدایش خود یک عبارت فلسفی بوده و اشاره به این حقیقت داشته که خدای حقیقی و واقعی قصر ها یا کاخ های گیتیائی، کیهانی یا جهانی ( محیط و محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار ) را از هستی خود در دل نیستی خود آفریده و یا به بیانی دیگر آنها را از ابعاد فراوان و بیکران خویش در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین آفریده و به هرکدام جاودانگی اهداء نموده. در این زمینه شاید مفید، ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که تئوری های زمان و مکان مطلق رازی و نیوتن از یک طرف و زمانمکان رازی و انشتاین از طرف دیگر هر کدام به تنهائی یک چهارم و هردو بر رویهم نیمی از حقیقت فیزیکی را بیان داشته اند و نیمه مفقوده یا گم شده عبارت است از بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی و آنهم نه به معنای عدم وجود زمان و مکان بلکه نیم زوج های بنیادی همزاد، همبازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس. شاید به همین دلیل بعضی فلاسفه آزاد اندیش مثل هگل و بعضی عارفان دینی مثل مولانا بر این باور بوده اند که بنیاد هستی بر پایه تضاد استوار گردیده. این گیتی یا کیهان و یا این جهان تنها دارای محتوای قابل انبساط و انقباض نمیباشد بلکه دارای ظرف نگهدارنده محتوا هم هست با محیطی مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر که از جنس مکان مطلق و بیمکانی مطلق بر رویهم آفریده شده و فضای هندسی درون آن پیوسته و تجزیه ناپذیر میباشد و از خاصیت الاستیسیتی یا کشسانی بر خوردار است. ابعاد چهارم هرکدام یعنی زمان مطلق و بیزمانی مطلق بر رویهم به زبان فنی یعنی نوسانگر دو قطبی لحظه جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی موجود در محتوای کیهان یا جهان دو نقش یا وظیفه عمده را عهده دار می باشد؛ یکی رقم زدن طول عمر کلیه موجودات و پدیده ها و امورات و دیگری سوق دادن محتوای کیهان یا جهان لحظه به لحظه، بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر بسوی آینده و وقوع مه بانگ بعدی و پس از آن بسوی وقوع مهبانگ های بعدی و بعدی تا رسیدن یا بازگشتن به همان حالت آفرینش اولیه با کمیت و کیفیت بهشت برین ( یا نظام احسن و اشرف آفرینش سرمدی، مبدئی و معادی ، ازلی و ابدی ) . در عوض محتوای کیهان یا جهان از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک تحت عنوان نوسانگر های بنیادی هشت بعدی آفریده شده. خدای حقیقی و واقعی موجودیست بیکران یا بینهایت و لذا هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد و در محتوای هرکدام از جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی با هم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی خاص و ویژه خویش برخوردار می باشند و آنهم از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن. در عوض خدای آئینی و دینی و فلسفی و عرفانی منجمله بیخدائی آتئیستی فقط لفظ یا کلمه و یا واژه اند در زبان و خط و مفهوم محض و ایده انتزاعی در فهم و عقل محدود و ناقص انسانی و درست به همین علت و دلیل در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارند.
...
[مشاهده متن کامل]

هر کدام از جهان ها سرا یا خانه یا منزل و یا قصر و کاخ جاودانه خود وی می باشند بهمراه مخلوقات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی که هیچ چیز دیگری نیستند غیر از اجزای لاینفک یا جدائی ناپذیر خود وی. یک نکته بسیار مهم اینکه خدای حقیقی و واقعی در آفرینش اولیه محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار با کمیت و کیفیت بهشت برین، هر کدام از ما افراد انسانی را به شکل خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی و هرکدام را در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی و هنرمندی آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده است. آن ده انسان های ملکوتی یا آسمانی در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی از دیدگاه علمی و نه دینی ) در طول هم و پشت سر همدیگر در ۱۰ عالم یا دنیا زیر سقف ۱۰ آسمان و روی ۱۰ کره زمین به ظهور و پیدایش نمیرسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین. چرا؟ . ارائه یک پاسخ حقیقی به این سوال به عهده اندیشمندان و متفکرین و خیالپردازان پیرو ادیان ابراهیمی به بویژه پیرو دین اسلام که به آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست، اعتقاد و ایمان دارند و استاد خود و خدا شناسی هم هستند و با قصر ها و کاخ های مجلل و با شکوه فرمانروایان و کوخ و کَپَر های ساخته شده از کاهگل بینوایان بخوبی آشنائی دارند.
قصر ها یا کاخ های ملکوتی یا آسمانی خانواده های ده عضوی هرکدام از افراد انسانی پنتاگونی شکل آفریده شده مشتمل بر پنج ویلای مجلل و شکوهمند با یک سالن مشترک مرکزی پنج ضلعی شکل مانند شبکه های تور های جدید بر روی دروازه های بازی فوتبال. هرکدام از ویلاها دارای در های خروجی و ورودی مستقل در پنج جهت به فضای بیرونی . نُه عضو دیگر خانواده های هر کدام از ما افراد انسانی در حال حاضر در آن قصر ها یا کاخ ها در کنار هم از مشاهده و تجربه عشق و زندگی روئیایی با کمیت و کیفیت بهشت برین مشغول و از توانائی و دانائی و هنرمندی و دانش کامل بر خوردارند تا لحظه ظهور و پیدایش هرکدام در دنیای خاص و ویژه دنیوی خویش. هر کدام از ما هم پس از مرگ به آنها می پیوندیم و از آن عشق و زندگی روئیایی با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار می گردیم تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندار ها ، گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی . البته آن عشق و زندگی رویائی بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفس مجرد یعنی من در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی و به کمک حواس و فهم و عقل بیکران وی در طی حالت برزخ مشاهده و تجربه خواهند گردید و نه از طریق قبض یا جدایی روح بطور دائم در لحظه مرگ از کالبد به اصطلاح مادی و معراج و صعود آن در قالبی مثالی یا خیالی به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر. نتیجه اینکه : بینش، باور و تصویر وحیانی - دینی به شکل 《 دنیا - برزخ - آخرت 》 حقیقت ندارد، زیرا همانطور که بیان گردید، پایان عالم یا حالت برزخ برای هر فرد انسانی در طول این سفر دایره وار و تا پایان آن همیشه مصادف خواهد بود با بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و نه وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت. یک نکته بسیار مهم دیگر در زمینه آفرینش این جهان و موجودات درون آن به امر و خواست خدای حقیقی و واقعی یا حکیم و دانشمند و توانمند و صانع مطلق و هدف از این آفرینش این است که دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا دو افسانه خیالی اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ابلاغ نگردیده.
من عرفَ نفسه فقد عرفَ ربّه :
کدام انسان آئینی و دینی منجمله بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی از دیر باز تاکنون توانسته در میدان های خودشناسی، انسان شناسی و خدا شناسی به این حقیقت ژرف دست یابد که خود وی و هر فرد انسانی دیگر دارای ده بُعد نفسانی می باشد، مشتمل بر پنج من مردانه و پنج من زنانه بر رویهم؟ یکی تجربی و پدیدار شده یا فنومنی و نُه تا غیر تجربی و پدیدار نشده یا نوومنی.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : palace
✅️ صفت ( adjective ) : palatial
✅️ قید ( adverb ) : palatially
Castle
عمارت ، کاخ
کاخ ، قصر ، عمارت
Ali Qapu Palace
کاخ. عالی قاپو اصفهان
With the point of the Dar al - Khalafah, the address of the Palace of Love was determined
با نکته ی اشاره دارالخلافه ، ادرس کاخ عشق مشخص شد
قصر
palace
E رو حذف کنیم دیگه چه صیغه ایه؟ اصلا واژه ای به اسم palac نداریم.
یه place داریم و یه palace. تموم شد و رفت :
Palace : قصر - کاخ
Mansion : عمارت - ویلا - خونه های خیلی باکلاس
Castle : قلعه
Rook : قلعه ( در شطرنج )
فقط توجه کنید قصر و قلعه باهم فرق دارن
بله حق با آقای رضا است
با اضافه کردن e معنی قصر میده
وقتی e بهش اضافه میکنیم معنی قصر رو میده مثلا:
Palace=قصر
ولی اگر eرو برداریم معنی مثلا:
Palac=کاخ
قصر پادشاهی، کاخ، عمارت
قصر
کاخ
این واژه را با واژه house مقابله بفرمایید
در دو واژه زیر:
Crystal Palace
و
White House
منزل ( در متون قدیمی )
کاخ ، عمارت
عمارت ، کاخ، قصر
کاخ ، قصر
عمارت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس