pal

/ˈpæl//pæl/

معنی: هم دست، شریک، یار، رفیق، بابا، رفیق شدن
معانی دیگر: دوست، (عامیانه) دوست بودن با، رفاقت کردن با

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a fairly close friend.
مشابه: buddy, chum, crony, familiar, friend
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: pals, palling, palled
• : تعریف: (informal) to spend time together in friendly activities (often fol. by around).
مشابه: chum

- He was palling around with his old college friends.
[ترجمه Sasha] او با دوستان قدیمی دانشگاهش در حال دور زدن بود.
|
[ترجمه گوگل] او با دوستان قدیمی دانشگاهش در حال دور زدن بود
[ترجمه ترگمان] اون با دوستای قدیمیش داره با هم زندگی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. my school pal
رفیق هم مدرسه ی من

2. He is a pal of mine.
[ترجمه گوگل]او رفیق من است
[ترجمه ترگمان]اون یکی از دوستای منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You're my best pal.
[ترجمه گوگل]تو بهترین دوست منی
[ترجمه ترگمان]تو بهترین دوست منی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Look, pal, I don't want you hanging around.
[ترجمه رضا.فانی حق] ببین رفیق. من نمیخوام این اطراف پرسه بزنی.
|
[ترجمه گوگل]ببین، رفیق، من نمی‌خواهم تو دور و برت بگردی
[ترجمه ترگمان]ببین رفیق، من نمیخوام تو این اطراف پرسه بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sakota was her cousin and bosom pal.
[ترجمه گوگل]ساکوتا پسر عمو و رفیق او بود
[ترجمه ترگمان]Sakota پسر عمو و pal بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Well, so long, pal, see you around.
[ترجمه گوگل]خوب، خیلی وقت است، رفیق، شما را در اطراف می بینم
[ترجمه ترگمان] خب، خیلی وقت بود رفیق، دور و برت می بینمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I used to pal around with Brad.
[ترجمه گوگل]من با برد دوست بودم
[ترجمه ترگمان] من با \"برد\" دوست داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Look, pal, you're asking for trouble.
[ترجمه گوگل]ببین رفیق داری مشکل می خواهی
[ترجمه ترگمان]ببین رفیق، تو دنبال دردسر می گردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've got a pen pal in Australia.
[ترجمه محدثه] من یک دوست مجازی در استرالیا دارم
|
[ترجمه گوگل]من یک دوست قلمی در استرالیا دارم
[ترجمه ترگمان]من یک دوست مکاتبه ای در استرالیا دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If I were you, pal, I'd stay away from her!
[ترجمه Sahel] اگه من به جاى تو بودم، رفیق، ازش دور میموندم
|
[ترجمه گوگل]من اگر جای تو بودم، رفیق، از او دور می شدم!
[ترجمه ترگمان]اگر جای تو بودم از او دور می ماندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was nice having someone to pal around with.
[ترجمه Sahel] این خیلى خوبه یکی رو داشته باشى باهاش رفاقت بکنی
|
[ترجمه گوگل]داشتن یکی برای دوست داشتن با او خوب بود
[ترجمه ترگمان] خیلی خوب بود که یه نفر رو با خودت دوست داشتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Listen, pal, I don't want you talking to my sister any more.
[ترجمه گوگل]گوش کن رفیق، من نمی خوام بیشتر با خواهرم صحبت کنی
[ترجمه ترگمان]گوش کن رفیق، نمی خوام بیشتر از این با خواهر من حرف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You should pal up with him. He is the man to be trusted.
[ترجمه گوگل]باید باهاش ​​دوست بشی او مردی است که باید به او اعتماد کرد
[ترجمه ترگمان] تو باید با اون رفیق بشی اون کسیه که باید بهش اعتماد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pal Peter Barrett, 4 in the country with him to instal a communications network, was badly injured.
[ترجمه گوگل]پال پیتر بارت، 4 ساله که برای نصب یک شبکه ارتباطی همراه او بود، به شدت مجروح شد
[ترجمه ترگمان]پال پیتر برت ۴ ساله در کشور با او برای instal یک شبکه ارتباطی، به شدت زخمی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم دست (اسم)
accessary, accessory, accomplice, collaborator, complice, adjoint, aid, partner, associate, helper, pal, cooperator

شریک (اسم)
accessory, partner, associate, participant, sharer, joint, consort, copartner, comrade, pal, colleague, coparcener, half, yokefellow

یار (اسم)
adjoint, partner, fellow, bloke, adjunct, sweetheart, friend, helper, alter ego, adjutant, gill, bosom friend, paramour, pal, buddy, billy, chummy, close friend, helpmate, turtledove, yokefellow, pard, playmate, succourer

رفیق (اسم)
associate, man, fellow, bloke, friend, mate, comrade, pal, buddy, billy, bo, peer, cully, matey, yokefellow

بابا (اسم)
father, dad, baba, pal, daddy, pa, papa, grandpa

رفیق شدن (فعل)
pal

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Phase Alternating Line
موضوع: تکنولوژی
پال مخفف «خط فاز متناوب» (PAL)، سیستم فرستنده رنگی است که در سامانه فرستنده تلویزیونی در بیشتر نقاط جهان از آن استفاده می شود. سامانه های رایج دیگر تلویزیون آنالوگ سکام یا ان تی اس سی می باشند.

تخصصی

[کامپیوتر] سیستم تلویزیونی رنگی Phase alteration line - علامت اختصاری PHase-Alternate-Line . نوعی سیگنال تلویزیونی رنگی که در انگلستان و بسایری از کشورهای دیگر به کار می رود. صفحه نمایش شامل 625 خط و مدت زمان اسکن کامل آن 1 بر روی 25 ثانیه است. اطلاعات رنگی روی یک حامل 4.42-MHz مدوله ( تلفیق ) می شود . بر خلاف SECAM، NTSC .
[برق و الکترونیک] phase- alternation line lphase - alternation line system-سیستم تناوب فاز خط سیستم تلویزیونی رنگی 625 خطی 50 میدانی که ابتدا در آلمان به وجود آمد . اطلاعات رنگ و اشباع با مدوله سازی ربعی ارسال می شود . ولی در فرستنده مدوله سازی هر خط نسبت به خط قبل با 180 درجه اختلاف فاز انجام می شود . خط تاخیری در گیرنده فاز صحیح دو مدوله ساز ی را با حذف کردن یک یاز دو مدوله سازی در مدت زمان هر خط بازسازی می کند . کشورهای دیگری که امروز ه از سیستم PAL استفاده می کنند . عبارت اند از اتریش، بلژیک، برزیل، دانمارک، فنلاند، هلند، سوئد ف سوئیس، و بریتانیا .

انگلیسی به انگلیسی

• standard for tv/video display which uses 625 scan lines per frame and twenty-five frames per second (popular in europe and australia)
chum, buddy, an affectionate term for a friend
make friends with, mingle with, fraternize, chum
your pal is your friend; an old-fashioned, informal word.

پیشنهاد کاربران

- رفیق
- اصطلاحا معادل عامیانه لغت "داداش"
Physical activity level
سطح فعالیت فیزیکی
[برق و الکترونیک]
این واژه از حرف اول واژه های انگلیسی Phase Alternating Line به معنی �خط فاز متناوب� گرفته شده که به اختصار به آن PAL ( بخوانید پال ) گفته می شود. پال نوعی سامانه سیگنال فرستنده تلویزیون رنگی است که برای صفحه نمایش 625 خطی طراحی شده و مدت زمان اسکن کامل صفحه نمایش آن 1 به 25 ثانیه است. اطلاعات رنگی روی یک موج حامل به نام برست با فرکانس4. 42 مگاهرتز در شانه عقبی سیگنال تلویزیونی مدوله ( تلفیق ) می شود تا تلویزیون های سیاه و سفید هم توانایی نمایش همان تصویر رنگی با درجات متفاوت خاکستری را داشته باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

در فرستنده، مدوله سازی برست در هر خط نسبت به خط قبل با 180 درجه اختلاف فاز انجام می شود. خط تاخیری در گیرنده، فاز صحیح دو مدوله سازی را با حذف کردن یکی از دو مدوله سازی در مدت زمان هر خط بازسازی می کند.
کشورهای بسیار زیادی در جهان از سامانه پال استفاده می کنند که با تغییر سامانه های تلویزیونی به دیجیتال در حال منسوخ شدن است.

رفیق
همدم
دمخور
هم صحبت

A good friend or mate.

بپرس