paints

جمله های نمونه

1. he paints as a hobby
او برای سرگرمی (نه پول) نقاشی می کند.

2. he paints only from remembrance
او فقط با استفاده از حافظه اش نقاشی می کند.

3. he paints what his fancy suggests
او هرچه را که تخیلش به او القا کند نقاشی می کند.

4. she paints both landscapes and seascapes
او هم مناظر زمینی و هم مناظر دریا را به تصویر می کشد.

5. she paints her lips
او به لب های خود رژ می زند.

6. she paints in oils
او با رنگ روغن نقاشی می کند.

7. each artist paints individually
هر هنرمند به سلیقه ی فردی خودش نقاشی می کند.

8. to temper paints with oil
رنگ ها را با روغن آمیختن و به غلظت مطلوب رساندن

9. in her poem she paints a picture of life in the ghajar period
در شعر خود تصویری از زندگی دوران قاجار را ترسیم می کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس